برو آماده شو میخوایم بریم بیرون
جیمین که تازه به خودش اومده بود حالا درد کمرش
حس میکرد و اینقد خسته بود که میتونست روی مبل
تا آخر عمرش بخوابه دیگه حتی مهم نبود که لخته یا
مهم نبود که کوک آماده شده و از پشت کابینت
اشپزخونه مث خون آشام بهش خیره شده
جونگ کوک نزدیکش اومد و گفت : جیمین من آماده
شدما تا کی میخوای منتظرم بزاری چرا هنوز لختی اخه
جیمین با دیدن استایل تمام مشکیه جونگ کوک قلبش
تو سینش واستاد اون بشر حتی اگ ساده ترین استایل
هارو امتحان کنه بازم خوشتیپ ترینه جونگ کوک که
متوجه نگاهای خیره جیمین رو خودش شده بود تو یه
حرکت رو جیمین خیمه زد
لبه های کت بلندش پوست لخت جیمین و نوازش
میکرد و باعث میشد که بخواد همینطوری لخت کوکی
رو بغل کنه و تا آخر عمرش توی اون بغل شیرین حل شه
کوک خنده ای کرد و بوسه ای آروم اما عمیق از لبای
توپر جیمین گرفت : میدونم دوست دارم بغلم کنی ولی
بیبی هم باید بریم بیرون هم وقتی رونای نرم خوشگلت
بدون پوشش زیرمن نمیتونم مقاومت کنم و کم میارم
جیمین از حرف کوک اینقد خجالت کشید که کل
صورتش قرمز شد کوک خنده ای به کیوت بودن دوس
پسرش کرد و تو یه حرکت اونو بلند کرد و به سمت
کمدش برد : امروز میخوام من بهت لباس بپوشونم جمن
شی جیمین خنده ای کرد تایید کرد
بعد یه ساعت بحث بلاخره جونگ کوک به یه پیرهن
سفید مشکی گشاد و شلواری که خیلی تنگ نباشه
رضایت داد کاماننن نمیخواست پوست شیری و هوس
امیز دوس پسرش معلوم باشه تعصب یهویی که ایجاد
شده بود به قدری شدید بود که کوک فکر میکرد واقعا
باید بره پیش روان شناس اون هیچوقت این حد عاشق
کسی نشده بود .....
سوار ماشین کوک شدن و تو راه سر اینکه اولین قرار
کاپلیشون کجا باشه کلی بحث کردن تا آخر شهربازی
با اصرار های فراوان جیمین انتخاب شد وقتی به
شهربازی رسیدن جیمین رفت تا بیلیت بخره و کوک به
ESTÁS LEYENDO
Nasty room 😈 🥵 #کوکمین
Romanceجیمین پسر ۱۷ ساله بی کاریه ک تو ی شهر کوچیک زندگی میکنه به خاطر استایل عجیبش هیچ جا بهش کار نمیدن ن ک عجیبا اون فقط موهاشو رنگ میکنه و تتو داره و بدنش پر پیرسینگه اما تازگیا در مورد عمارت جعون ت حومه شهر شنیده جایی ک همه پسرا کار پیدا میکنن فق...