اولین قرار

3.5K 408 38
                                    

برو آماده شو میخوایم بریم بیرون

جیمین که تازه به خودش اومده بود حالا درد کمرش

حس میکرد و اینقد خسته بود که میتونست روی مبل

تا آخر عمرش بخوابه دیگه حتی مهم نبود که لخته یا

مهم نبود که کوک آماده شده و از پشت کابینت

اشپزخونه مث خون آشام بهش خیره شده

جونگ کوک نزدیکش اومد و گفت : جیمین من آماده

شدما تا کی میخوای منتظرم بزاری چرا هنوز لختی اخه

جیمین با دیدن استایل تمام مشکیه جونگ کوک قلبش

تو سینش واستاد اون بشر حتی اگ ساده ترین استایل

هارو امتحان کنه بازم خوشتیپ ترینه جونگ کوک که

متوجه نگاهای خیره جیمین رو خودش شده بود تو یه

حرکت رو جیمین خیمه زد

لبه های کت بلندش پوست لخت جیمین و نوازش

میکرد و باعث میشد که بخواد همینطوری لخت کوکی

رو بغل کنه و تا آخر عمرش توی اون بغل شیرین حل شه

کوک خنده ای کرد و بوسه ای آروم اما عمیق از لبای

توپر جیمین گرفت : میدونم دوست دارم بغلم کنی ولی

بیبی هم باید بریم بیرون هم وقتی رونای نرم خوشگلت

بدون پوشش زیرمن نمیتونم مقاومت کنم و کم میارم

جیمین از حرف کوک اینقد خجالت کشید که کل

صورتش قرمز شد کوک خنده ای به کیوت بودن دوس

پسرش کرد و تو یه حرکت اونو بلند کرد و به سمت

کمدش برد : امروز میخوام من بهت لباس بپوشونم جمن

شی جیمین خنده ای کرد تایید کرد

بعد یه ساعت بحث بلاخره جونگ کوک به یه پیرهن

سفید مشکی گشاد و  شلواری که خیلی تنگ نباشه

رضایت داد کاماننن نمیخواست پوست شیری و هوس

امیز دوس پسرش معلوم باشه تعصب یهویی که ایجاد

شده بود به قدری شدید بود که کوک فکر میکرد واقعا

باید بره پیش روان شناس اون هیچوقت این حد عاشق

کسی نشده بود .....

سوار ماشین کوک شدن و تو راه سر اینکه اولین قرار

کاپلیشون کجا باشه کلی بحث کردن تا آخر شهربازی

با اصرار های فراوان جیمین انتخاب شد وقتی به

شهربازی رسیدن جیمین رفت تا بیلیت بخره و کوک به

Nasty room 😈 🥵 #کوکمین Donde viven las historias. Descúbrelo ahora