طبق اظهارات متهم کیم تهیونگ، شواهد ارائه شده توسط وکیل ایشان جناب آقای جانگ و اتهامات وارده توسط دادستان پرونده جناب آقای مین:
به علت قتلهای پی در پی صورت گرفته، متهم به 20 سال حبس و پرداخت غرامت نقدی محکوم خواهد شد.
- جلسهی خوبی بود، وکیل جانگ.
با پوزخند گفت.
"اون وکیل بی تجربه، بیشتر بهش میخوره نقش وکیل رو تو یه سریال کیدراما بازی کنه و یه آیدل پرطرفدار بشه تا یه وکیل. شرط میبندم 90 درصد موکلهاش دخترای 20 ساله باشن."
+ ممنونم آقای مین، خسته نباشین.
و این بار برخلاف همیشه لبخندی تصنعی زد که با این حال زیبا بود.
"چرا واقعا باید حتی تو این شرایط بخنده، همینه دیگه، الان تو نقش خوبهی سریالی؟؟ ای کاش به جای این رفتارها بزرگ شی و سطحتو بالا ببری."
- امیدوارم برای دادگاه بعدیتون آماده باشین و برنده بشین، حداقل.
- کلمهی آخر رو خیلی آروم ادا کرد طوری که فقط خودش بشنوه. از طرفی هم یه وقت توی دلش نمونه.
"چجوری وقتی داری تیکه میندازی هم جذابی؟... اههههه، کافیه، بسسس کن جانگ هوسوک، بسه هر چقدر موکلای بی گناهت بخاطر دست پا چلفتی بودنت تقاص پس دادن، اگر کس دیگه ای بود یعنی میتونستن نجات پیدا کنن؟ حتما واسه همینه که بهت میخنده دیگه، از این به بعد نباید ببازی جانگ هوسوک، مخصوصا... به اون. "
این افکاری بود که مدام توی ذهن هوسوک راه پیدا میکرد و همین الان هم در عرض یک دقیقه در سرش تکرار شد،
مغزش رو میخورد اما شاید در عین حال، قویتر شدن رو بهش یاد میداد.
+ خب دیگه آقای مین، با اجازه از حضورتون مرخص میشم. باید به دیدن موکلم برم و یه سری مقولهها رو براش توضیح بدم.
- همین موکلتون که امروز محکوم شد؟ البته(با پوزخند)، بفرمایین. بنظرم حداقل به دلگرمیتون احتیاج داره، حتما بهش بگین که اگه پسر خوبی باشه و خوب درس عبرت بگیره شاید بتونه چند سال زودتر بیاد بیرون. منم باید برای دادگاه بعدیم آماده بشم که این یکی کمی هم سخته. برخلاف این دادگاه، وکیل خبرهای داره. یونگی بعد از رفتن هوسوک در حالی که دستهاش رو با همهی وجود مشت کرده بود و غمش رو در دل فرو می برد به سمت نزدیکترین کافه به ساختمان دادگستری که وقت زیادیش رو اونجا سپری میکرد، قدم میزد... بعد از سفارش دادن آیس آمریکانوی همیشگیش سرش رو روی میزی که دیگه شبیه مقرّش شده بود گذاشت و آهی از ته قلب کشید. با اتفاقاتی که افتاده بود، واقعا دلش میخواست از کارش استعفا بده. حیف که این فقط یه حرف بود که نمیتونست بهش عمل کنه. حتی اگه از کارش استعفا می داد و رئیسش هیچ مخالفتی نمیکرد، میخواست ادامهی زندگیش رو مشغول چه کاری باشه؟ انگار به دائم فکر کردن به اینکه چه مجازاتی میتونه لایق هر کدوم از آدمهای اطرافش باشه عادت کرده بود.با رسیدن سفارشش از افکارش بیرون اومد، با گرفتن آیس آمریکانوش دستاش حتی بیشتر از قبل داشت یخ میزد. اما دیگه وقتی براش نمونده بود و باید به دادگاه بعدیش میرفت...
YOU ARE READING
how this beautiful you are? | Sope
Fanfictionچطور انقدر زیبایی؟ 💛 جانگ هوسوک، وکیل پایه یک دادگستری، پس از متهم شدن موکل یا همان دوست صمیمیاش به دنبال انتقام از دادستان خبره و مشهور پرونده مین یونگی میفتد که زمانی ستایشش میکرد اما... ⚖️🧡 ووت و نظر یادتون نره^^ ووت های بچم کمه :( کاپل : سپ ژا...