Dancing Leaves | Harry Styles
_ این دنیـای منـه... تو واقعیت داری؟ _ تو دنیای تو... میتونم واقعیت داشتـه باشــم؟ _ واقعیت، مرز بین دنیا و رویاست. تو به جایی تعلق داری که قلبت بهش تعلق داره. 〰〰〰〰 Written by #Beth
_ این دنیـای منـه... تو واقعیت داری؟ _ تو دنیای تو... میتونم واقعیت داشتـه باشــم؟ _ واقعیت، مرز بین دنیا و رویاست. تو به جایی تعلق داری که قلبت بهش تعلق داره. 〰〰〰〰 Written by #Beth
[ C O M P L E T E D ] اون مثل یه گرگ، توی جنگل تاریک شکارشو دنبال میکرد. هرچقدر که ادگار در دنبال کردن زین مهارت داشت زین هم در فرار کردن ماهر بود. اونا همو خنثی میکردن نه ادگار میتونست زین رو بگیره.... نه زین میتونست تا ابد فرار کنه..... pErFeCt dIsAsTeR (ZaYn MaLiK) Copyright © 2016 Kiki_kogarashi Completed on Wedn...
درواقع همه چی از جایی شروع شد که باید مقابل دولت یا موافق دولت یکی رو انتخاب میکردیم ولی ما حزب "در برابر باد" هستیم .. نه در جهت باد .. ما قوی هستیم ، نه نیازی داریم کسی خوشبختمون کنه ، نه اجازه میدیم کسی زندگیمونو بگیره.. ما شکارچی های باد هستیم .. نابودگر .. فتنه گر .. طغیان گر .. Covered by : DarkAngelH
نه برای همیشه ولی تا وقتی که هستم عاشقت میمونم... داستان:عاشقانه/درام/درتی. نقش ها: آنا دی ارماس(آنا)، هری استایلز، بروکلین بکام، لیلی کالینز(سلی)، جاستین بیبر، زین مالک، لیام پین و... . دختری که برای رسیدن به ارزوهاش مهاجرت میکنه ولی وقتی به فرودگاه میرسه زندگیش بطور شگفت انگیزی تغییر میکنه!
ماریا دختر 16 ساله ای که برای زندگی جدیدی به اوکلند میاد. ولی قبل از اینکه به خودش بیاد زندگیشو به پسر مافیا اوکلند میبازه. + تو اما وارد رگهایم شدی و همه چیز تمام شد؛ و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم -Z [ zayn malik ] [ Sexual content ]
این قرار بود سقوط من باشه...اما پرواز من شد... شاید باید سقوط میکردم تا اوج میگرفتم باید میخوردم زمین تا میفهمیدم چی میخوام برای چی میخوام بجنگم.
اون هری رو بوسید و مثل این بود که لب های هری هوایی بودند که اون نمیتونست توش نفس بکشه...
من دوباره روی تختم دراز کشیدم. "چرا همه میمیرن تا هم اتاقی تو باشن؟" هری روی تختش نشست و پوزخند زدو گفت : خوب کی میتونه نخواد؟ من به طور باور نکردنی خوشتیپ، پولدار و دختر بازم و حس خیلی خوبیم دارم." "حس خیلی خوبی داری؟" من ازش پرسیدم وقتی داشت بلند میشد. "من میتونم کل شب سوارت شم." اون کم کم خودشو به تختم نزدیک میکرد...
احساس کردم چشماش داره بین ما می چرخه. ـ یک این جا هیچ کس به هیچ وجه رابطه ی جنسی نخواهد داشت.برام هیچ فرقی نمی کنه زن با زن,مرد با مرد,زن بامرد. ـ دو اینجا هیچ کس از من نمی پرسه "چرا" و من تنها کسی ام که می پرسه. ـ سه من سر وقت میام و میرم و شما هم بدون حتی یک دقیقه تاخیر باید اینجا باشید. ـ چهار..ـ دوباره شروع به را...
پروفسور «هري استايلز» استاد آواشناسی دانشگاه همراه با دوست زبانشناسش «ليام پين» شرط میبنده که میتونه دختر گلفروش و عامی لندنی به اسم الیزا دولیتل رو تبدیل به يه كنتس متشخص کند که تو مهمونیهای اشرافی بدرخشه
اما سرانجام،این خواب خوش هم به پایان رسید و وقتی حقیقت آشکار شد و چشمهایم را باز کرد، رویای من تبدیل به یک کابوس شد. کابوسی خطرناک! کابوسی که در آن ابرهای سپید در آسمان سیاه شب حرکت میکردند،از ماه گذر میکردند و همان زمانی که ماه کامل،همچون چشمی به طبیعت خیره میشد،صدای گرگها،جنگل ها،صخرهها،همه جا و حتی خلنگزارها را...
رقص... تمام زندگیم بود تمام آرزوم بود تمام چیزی بود که تمام زندگیم میخواستم اما این آرزو باعث شد زندگیم به مسیری کشیده بشه که هیچ وقت تصورش رو نمیکردمم. یه پسر با چشمای آبی که همرو به یاد دریا مینداخت فقط با تفاوت اینکه چشماش از دریا عمیق تر بودن. قسم میخورم که اون چشما تا ابد به یادم بمونن چون منو تو خودشون غرق کردن ...
ما ادم بد هایی هستیم که از ادمای بدتر پول میگیریم تا دهن ادمای خیلی بد رو سرویس کنیم:)
چشمات رو ببند و بزار قلبت راهت رو نشونت بده... یا بزار عقلت راهنماییت کنه چون اون چیزی رو میدونه که قلبت نمیدونه.... کدوم؟ همه ی زندگی همینه...همه چی به این تصمیم بستگی دره...
هیجانی ، عاشقانه و درتی +18 "همه چیز بایه تصادف شروع میشه که اول خیلی تلخ به نظر میومد !" داستانه یه دختره فقیره که یه روز توی خیابون با یه ماشین تصادف میکنه و از اونجایی که توانایی مالی برای پرداخت خسارت ماشین طرف مقابل رو نداره قبول میکنه هرچیزی که صاحب ماشین گفت رو قبول کنه.. و وقتی صاحب ماشین،یا همون لیام پین ازش...
سال 2156، وقتي كه جمعيت دنيا به حد غيرقابل كنترلي زياد شده بود؛ يه شركت آمريكايي بازي اي رو بيرون داد كه ادعا ميكرد قراره دنيا رو تغيير بده. بازي اي كه با تمام VR ها تفاوت داشت. درست توي آوريل 2156 يه نسخه ي اپديت شده از اون بازي بيرون داده شد. " استخوان هاي غمگين" ! قوانين ساده بود: "هیچ وقت به آینه ها نگاه نکن!" ...
"همه چیز در جهان درباره ی سکسه ، به غیر از سکس. سکس درباره ی قدرته" -اسکار وایلد خلاصه داستان : زمین : سال 2438 دنیا الان متفاوته : به وسیله ی هیولاهای بی رحم و ظالم حکمرانی میشه. تمام چیزی که اولین بلک برن میخواست آزادی بود. ولی چطور میتونی از پیرترین خون آشامی که وجود داره و پادشاه قوی ترین نژادی که تا به حال پاش رو...
[Harry Styles and SPN Fanfiction] "تو کی هستی؟" مرد به دستاش خیره شده بود،کمی چرخید به دختر نگاه کرد و حلقه اویزان از لبش را به ردیف پایینی دندان هایش سایید...مرد حرفی نزد و فقط به دختر نگاه کرد،بدون پلک زدن،نقطه سیاه روی لبش مدام این سو و ان سو میرفت. "شنیدی چی..." حلقه لب مرد شروع به حرکت کرد و سپس پیچ و تاب خورد سپ...
شراکت سوفیا لاج و هری استایلز در کمپانیی معروف در لندن کمپانی ک صاحبان ان پدرهای اونها بوده و حالا ... و اما شرط عجیبی ک بدای فرزندانشان گذاشتند تا در صورت عمل ب آن ارث میبرند ک این شرط باعث ایجاد ارتباط هری و سوفی میشود روشنا
مِلانی ماینر، حتی با اینکه فقط نوزده سالشه، تمام زندگیش رو با مراقبت و دلواپسی برای کسایی که اطرافش بودن گذرونده. اون داوطلب، بخشنده و کمک کننده به دیگرانه تا زمانی که بتونه؛ اما چیزی که اون هیچ وقت بهش فکر نمی کنه، خودشه! از طرفی، لویی تاملینسون، باحال و بیخیاله، و اجازه داده که ستاره بودنش وارد سرش بشه؛ پس چه اتفاقی...
یه نفس عمیق می کشم معامله رو قبول می کنم بهم گفت "آروم بگیر...اگه بخوای بازی در بیاری، با زندگیت بازی کردی... این تفنگو بگیر و تا 3 بشمار" حرکاتم آروم شده و عرق از سر رو صورتم می ریزه دیگه وقتی برای فکر کردن ندارم، نوبت منه که برم و حالا میتونم ببینم که قلبم به طپش افتاده حتی میتونم ضربانش رو از رو سینم حس کنم آره ترس...
مگان تیلور دختری دانشجوست که در واشنگتن دیسی، تنها توی یک آپارتمان کوچیک زندگی میکنه. او ناخواسته شاهد یک قتل میشه... و همین زندگی ساده و تکراریشو عوض میکنه. میفهمه که قاتلها، اون طور که هممون فکر میکنیم نیستند... قلب دارند و میتونند عاشق بشند...
بلا و ترسا دو دوست قدیمی هستند که با فروش اجناس دزدی زندگیشون رو میگذرونند اما آشنایی اونا با هری سِیری از اتفاقات رو براشون رقم میزنه که اونارو به پشیمونی میندازه. جدایی، عشق، خیانت و مرگ چشمه ی کوچیکی ازین حوادث هستند که بلا و ترسا تجربه میکنند. هری، لویی، زین و لیام خانواده ای از هم گسیخته هستند و رشته ی اتفاقاتی ک...
هرى تازه به لندن مهاجرت كرده و توى آپارتمانى كه تازه اجاره كرده زندگى مى كنه ، اون حالش از زندگى كسل كنندش بهم مى خوره تا اينكه با همسايه بالاييش رو به رو مى شه و فكرش درگير اين فرشته زيبا مى شه.......
از آخرین باری که صحبت کردم 14 سال گذشته، 14 سال سکوت، دکترا بهم گفتن که دیگه نمیتونم صحبت کنم، حتی اگر هم میتونستم صحبت کنم هری استایلز باعث می شد که، لال بشم...
Sequel to 'The Bad Boy' 5سال بعد ,هانا یه پرستار تمام وقته که توی یکی از بیمارستان های نزدیک خونش کار میکنه.اون الان یه دختر بچه ی پنج ساله داره, 'آمیلیا دریک'. اون یه مادر مجرد ,دنبال کسی هست که کمکش کنه و اونو و دخترشو دوست داشته باشه.اون کسی رو پیدا میکنه که هر دوشونو دوست داشته باشه؟یا پدر بچه ی پنج سالشو میبینه؟...