ژانر : اکشن ، اسمات ، کاپل: چانبک ، کریسهو ، کایسو ،هونهانی. هر دو زیر باراش شدید باران نفس نفس میزدن،چانیول اسلحه اش را به سمت بکهیون گرفته بود،تصمیم داشت امشب یک چیزی از بک بگیره یا زندگیشو، یا روح پاکشو. _ ازت متنفرم بیون بکهیون. _ اما من حتی دلیلش نمیدونم. _ تنفر دلیل نمیخاد، بهت ده ثانیه وقت میدم، تصمیم بگیر، امشب یک دوراهی داری یا باید جونت به من تسلیم کنی، یا باید جزوی از افراد باند من بشی. بکهیون از این حرف چانیول و از تنفر نگاهش به خودش لرزید، قطره اشکی که از چشمش افتاد لابه لای باراش بارون گم شد اما از نگاه تیز چان دور نموند. _ نمی تونم. بکهیون عاجزانه اینو گفته بود اما این دقیقا چیزی بود که چانیول میخواست،عجز،ناتوانی و غم نگاه بکهیون.اسلحه رو به سمت قلب بکهیون نشونه گرفت. _ ده ثانیه ات شروع شد دکتر، زیاد وقت نداری.