پارت اول

2K 179 119
                                    


توضیحات کوتاه

اول اینکه سلام به همه من جی جی هستم نویسنده.
از اینکه فیک منو میخونید خیلی خوشحالم و خواهش میکنم صبور باشین و فیک من رو تا آخر بخونید و نظرات خودتون رو توی گروه بهم بگید خیلی دوست دارم نظراتتون رو بدونم.

دوم اینکه شاید توی قسمت آشنایی چندتا سوال داشته باشد مثلا اینکه اسم ییفان اسم خود کریس چرا این؟ و از اینجور سوالا .
خب برای رفع این سوالتون بگم که رئیس قبیله‌ی پرواز (یعنی اولین نفری که اون قبیله رو راه انداخت)
هر چی باشه هر کسی واسه‌ی خودش اولینی داره
خب برگردیم به بحث خودمون.... موسس این قبیله اسمش ییفان بوده و مردم و عضوهای این قبیله برای اینکه اسمش رو زنده نگهدارن اسم اون رو روی همه‌ی بچه‌ها میزارن(مثل همون امیر خودمونه که با هر اسم دیگه‌ایی میاد ... همون قضیه‌ی دو اسمی بودنه)
حالا شاید درمورد اینکه توی جیهوا روی مادرش ستاره زدم چون گفتم شاید براتون سوال باشه .
جیهوا خب همونطور که گفتم دورگه از قبیله‌ی ییفان و کیم هستش . خواهر کوچیکه‌ی چانیول و فک کنم تونستین حدس بزنین مادرش کیه؟
اینکه چه اتفاقی افتاده رو خواهید فهمید .
تا آخر با من و فیک هیچ وقت گریه نکن باشین و اگه به غیر از اینا سوال داشتین بزارین برای آخر و حالا بریم سراغ داستان

~یوهو

شروع

NEVER

DON'T

CRY


   /زمان گذشته .سوهو

بعد از اینکه با دعوای سختی با پدرم از خونه زدم بیرون و لب مرز
رسیده بودم . اونجا یه پسریی رو دیدم .توی تاریکی نشسته بود توی قلمروی دشمن نشسته بود . هیکلش شبیه هرکول بود . بدنش ورزیده بود و انگار اونو سفارشی درست کرده بودن . اونقدر جذاب بود که احساس کردم قلبمو بهش باختم .
وای ... خدایا تو چه چیزای رو درست میکنی ... این غریبه خیلی جذابه.

_سوهویا .... سوهویا کجایی؟

من اینجام... چیزی شده؟ +

_باید برگردی ... از طرف پدرت دستور دارم که تورو برگردونم

باشه ووبین .... الان میام پیشت+

وقتی رومو برگردوندم طرف غریبه اون اونجا نبود ولی نمیدونم چرا انگار شیفته‌ی اون شده بودم. هنوز این مسئله که برام بیشتر آشنا میومد تا غریبه بدجور ذهنمو درگیر خودش کرده بود .

وقتی برگشتم مهمون توی خونمون بود. نمیدونستم که اونا کین؟
خدمتکارا وقتی در رو برام باز کردن با لخندی که سابقه نداشت
با خودم گفتم "چه عالی پدر برای رفتنومن مهمونی گرفته... این خدمتکار چرا نیشش تا بناگوشش بازه؟"

_بیا اینجا سوهو ... پسرم ما اینجاییم

وااو اون بهم گفت پسرم؟ چه عجیب . در واقع اون تا حالا در حالت عادی بهم نگفته بود پسرم چیشده که اون الان بهم گفت پسرم؟

NEVER DON'T CRY Where stories live. Discover now