کجایی؟

314 67 11
                                    

سلام و علیکم به همه‌ی ریدرای خوشگل و مشگل و جیگر.

اول از همه به همتون بگم که ... مهربون بودن و مراعات همدیگه رو کردن چیز خوبیه . اینکه بی دلیل به بقیه تهمت نزنیم ... نگیم فلان کس دروغگوعه یا هر شرخری که هست ... نباس آبروی کسی رو برد نباس کسی رو متهم به کاری کرد که حالا چه کرده باشه چه نکرده باشه. بعضی وقتا دلم برای آدما تنگ میشه . آدمای انسان نما نه ... انسانهای واقعی ... با شخصیت .
فش دادن و اینا چیز خوبی نیست . ادم باس با سیاست باشه بجا اینکه تعداد فشایی که بلده از طرف زیاد باشه .

دوست ندارم ریدرای خوب و خوشگل من معنای واقعی انسان بودن رو از یاد ببرن .
الان که دارم اینو مینویسم ... توسط یکی متهم به دروغگویی شدم . میتونم بگم اون الاغ کیه ... ولی اگه بگم میشم یکی مثل اون .. یه ادم عوضی .
با اینکه اصلا بهش دروغ نگفتم ... چون اهل اینکارا نیستم ... به دروغ گفتن متهمم کرد و هنوز دو قورت و نیمش باقی بود و اومد گفت از آدمای دروغگو بدم میاد .. متنفرم ازشون . داداش من .. اگه اینجوری باشه که باس از خودت چندشت بشه 😂.
تا حالا سعی نکردم خلاف حرف کسی رو ثابت کنم . از شماهم میخوام اینجوری باشین . سعی کنین انسان باشین . اگه فش و حارفای بد زیاد بلد باشین بهتون نمیگن این چه ادم کولیه ... بیشتر میگن این چه ادم کونیه . فش بدی .. فش میشنوی .
(فش همون فحشه)
حالا فک نکنین بچم یا خیلی پروفسورم که اومدم و دارم نصیحتتون میکنم . آدم بودن واقعا شده یه آرزو .
دست ایسو هم درد نکنه ... وقتی فهمید بهم تهمت زدن رفت و منطقی حرف زد و گفت که اونجور که دلتون نمیخواد یه بچه گریه یا یه عوضی خطاب بشین ... بقیه هم دوست ندارن و باس بابتش معذرت خواهی کنین .
خب از قدیم گفتن خر خره دیگه کاریش نمیشه کرد .
ایسو: جان من کجا قدیم گفتن ؟

نیل: خب ببین هرچی باشه از زمان قدیم نقل قول میشده

ایسو: از چند سال قدیم ؟

نیل: دوسال ... که خب دوسالم قدیم حساب میشه 😂

ایسو:میفرمودین

نیل: خب ... با اینکه یه آدم عوضی نیستم ولی سعی دارم یه عوضی بشم ... ولی بیخودی تهمت نزنم ... مثل اون کونی که به خیال خودش ضایعم کرد و تو دلش بهم خندید .. میخوام به گوه خوردن بندازمش ... زهرشو فعلا ریختم ... صبر میکنم تا یه زمان مناسب و بهش میفهمونم . خب دیگه خلاصه‌ی کلام از کریس ادم بودن رو یاد بگیرین و درس عبرتی باشه براتون چون .. هرکاری کنین .. به خودتون برمیگرده ... اونقدر بدی کرد و بدی دید که آخر از شیر وحشی شد شیر پاکنی

ایسو: این جمله آخرتو باس یادداشت کنم از شیر وحشی تبدیل شد به شیر پاکتی ... جالب بود .. میره تو لیست نقل قولا

نیل: منم واس خودم بزرگواریم 😎

ایسو: بله بله



توی فکر فرو رفته بود و داشت به این فکر میکرد که اگه چانیول ازش چیزی پرسید بتونه جوابش رو بده .

_سوهو من دارم میرم

+باشه برو ... دیگه هم برنگرد

_اوه اوه .. بهم خوردن هورمونا شروع شد .

+خفه شو کریس .

کریس سریع از خونه خارج شد .

دستی به شکمش کشید .

حالا باس چیکار میکرد ؟
اینبار قرار بود چه اتفاقی بیوفته ؟

+اینبار قراره بخاطر بچه‌هام چه دردی رو تجربه کنم ؟ ... سرنوشت دست از سرم بردار ... میخوام زندگی کنم ... کنار عزیزام

بدون مخاطب کلمات رو پشت سر هم بیان کرد .
سعی کرد تمام خاطرات بد رو از ذهنش بیرون کنه و فقط روی نطفه‌ی کریس که توی وجودش بود تمرکز کنه .

+خب کوچولو ... از اونجایی که الان کریس نیست ... و اگر هم بود نمیزاشتم اسمتو اون انتخاب کنه ... من به خودت میگم ... که تصمیم بگیری ... اگه پسر باشی .. اسمتو میزارم جیهو ... اگه دختر باشی .. اسمت جیهوا میشه ... خب انتخاب با خودته که کدومو انتخاب میکنی ... البته اینم بگم کوچولو ... اون کریس کون گشاد گفته تو دختری .. پس باس از این به بعد بهت بگم جیهوا وو ... نه بد میشه .. فامیلی اون بهت نمیاد .. فامیلی خودمو بهت میدم ... کیم جیهوا

(ایسو:جئون بیشتر میاد :/
نیل: چرا؟ ..
ایسو : هر دوتاشون اولشون ج هستش
نیل : چه ربطی داره؟ .. فامیلی منم اولش ر هست
ایسو: مال من ن ... بگم بچه‌ها ایسو اسم مستعارمه ... اسم اصلیم نگینه ... که خیلی هم با فامیلیم جوره
نیل : :/ بریم ادامه )


//چانبک//

سر میز صبحانه نشسته بودن .
بکهیون از وقتی بیدار شده بود  نمیخواست از تخت خواب بیاد بیرون و خونه رو ببینه .. و مهم تر از اون قیافه‌ی چانیول رو ولی مجبور بود .

_باید مواظب تغذیت باشی ... برات چهار مغز میارم ... اونارو بخور .. هم برای خودت و هم برای بچه خوبه ... تا وقتی حامله‌ای و بچه‌ی منو حمل میکنی ... باس مواظب تمام کارات باشی ... فهمیدی؟

+فهمیدم

_خوبه ... حالا سریع غذاتو بخور ... من باس برم گشت .. خودتو خسته نکن و ...

+لازم نیست هر روز بهم بگی چیکار کنم چیکار نکنم ... به هیچی دست نمیزنم و عصبانی هم نمیشم ... چون بچتو حاملم

_خوبه ... راستی ... درمورد اسمش ... نظری داری؟

+ آره ... هیچی

چانیول که اعصابش خورد شده بود سرشو پایین انداخت و بعد دوباره بالا آورد و با چشمای بسته نفس عمیق کشید .

_اگه نظری نداری ... من میخوام اسم پسرم *شو باشه

+برام مهم نیست

_اگه اینقدر از بودن با من بدت میاد ... میتونی بعد بدنیا اوردن شو ... برگردی پیش خانوادت .. نگران هم نباش ... به پدرم نمیگم از دستم در رفتی ... میگم خودم اجازه دادم بری

+خوبه ... پنج ماه ... بعد از دستت راحت میشم

_اره .. پنج ماه

(نیل:گایز شو کراش بندس 😂
ایسو:فک کنم یه چی فرا تر از کراشه
نیل :خلاصه ... داشتم میگفتم که شو کورانایی کراش بندس و تو یه انیمه هستش به اسم فرفره‌های انفجاری عکسشم الان میزارم

NEVER DON'T CRY Where stories live. Discover now