نام اصلی : 肉吸いにくすい
ترجمه: مکنده گوشت، گوشتخوار
زیستگاه: جاده های کوهستانی بین استان های می و وکایاما
رژیم غذایی: گوشت انسان به خصوص مردان جوانشکل ظاهری: نیکوسوی موجودی خون آشام گونه است که شب ها در جاده های کوهستانی به شکار می پردازد. او معمولاً به شکل زنان جوان و زیبای 18 یا 19 ساله ظاهر می شود.
فعالیتها : طعمه نیکوسوی مردان جوانی است که با فانوس و به تنهایی سفر می کنند. این موجودات از دل تاریکی ظاهر می شوند و شروع به معاشقه می کنند. آنها از طعمه هایشان می خواهند فانوس خود را به آنها قرض دهند. وقتی که به اندازه کافی نزدیک شدند ، نور چراغ را از بین می برند. سپس ، در تاریکی قربانیان خود را گاز می گیرند و گوشت را از بدنشان می مکنند و چیزی جز پوست و استخوان باقی نمی گذارند. گاهی اوقات نیکوسوی به مردان تنها در اتاق خوابشان نیز نزدیک می شود. آنها برای اغوا و تضعیف طعمه های خود از رابطه جنسی استفاده می کنند.با این کار می توانند گوشت طعمه خود را در اوقات فراغتشان بمکند.
راه های مقابله : برای محافظت در برابر نیكوسوی ، روستاییانی كه در نزدیكی مرز بین استان های می و واكایاما زندگی می كنند از راه رفتن شبانه بدون منبع نور اضافی خودداری می كنند. کسانی که مجبورند در طول شب جادهی کوهستان را طی کنند با تهیه فانوس های اضافی و زغالِ داغ از خود محافظت می کنند. اگر نیکوسوی فانوس آنها را بدزدد ، می توانند برای مقابله با او زغال های گداخته به سمتش پرتاب کنند.
خاستگاه: قصه هایی که درباره نیکوسوی گفته میشود ،داستان های هشدار دهنده هستند برای مردان جوان هستند تا به زنان عجیب و غریب نزدیک نشوند. یک زن زیبا می تواند "آتش یک مرد را خاموش" کند ، پول او را بدزدد و او را منحرف کند.اعتقاد بر این است که زیاده خواهی در فعالیت های جنسی باعث تخلیه مردانگی و ضعف و اضطراب مرد می شود. از دست دادن مقدار زیادی مایع منی حتی می تواند کشنده باشد. بنابراین ، بی بندوباری جنسی نه تنها به دلیل اخلاق اجتماعی ، بلکه به دلایل بهداشتی نیز منع میشود.نیکوسوی بیانگر خطراتی است که برای مردان جوان در اثر زیاده روی در شهوترانی به وجود می آید.
افسانه ها: شکارچی ای به نام گِنزو اواخر شب در کوه شکار می کرد. ناگهان یک زن جوان زیبا ، حدود 18 یا 19 ساله ، پیش او ظاهر شد و با صدایی وهم آور خندید. با اینکه شب بود آن دختر هیچ فانوسی به همراه نداشت. زن جوان خواست تا فانوس گنزو را قرض بگیرد. گنزو احساس بسیار بدی نسبت به او داشت. گنزو گلوله ای مقدس را که دعایی متعلق به آمیدا بودا روی آن حک شده بود به همراه داشت. او آن گلوله را در تفنگ خود گذاشت و دختر را تهدید کرد. دختر به تاریکی فرار کرد ، گنزو به راه خود ادامه داد. اندکی بعد ، هیولایی وحشتناک با قد بیش از 6 متر از تاریکی به سمت او هجوم آورد. گنزو با گلوله مقدس تفنگ خود را مسلح کرد و به سمت هیولا شلیک کرد. هیولا به زمین افتاد و گنزو توانست از نزدیک شکل واقعی هیولا را ببیند: یک اسکلت سفید با پوستی مانند یک کیسهی شل بدون گوشت.
YOU ARE READING
افسانههای فولکلور ژاپنی
Paranormalکتابی دربارهی ارواح و هیولاهای معروف ژاپن 1 in horror 1 in nonfiction