—تو هنوز مستی؟
—نه
—چیزی شده؟ میتونی به من بگی
—فهمیدم چیزی که مال من نبود دیگه هم قرار نیست مال من باشه
بهش نگاه کردم داشت با نگاهش زمین رو سوراخ میکرد
نمیخواستم معذبش کنم برای همین نگاهمو ازش گرفتم و دوباره دادم با اسمون سیاه و ساکت موندم تا خودش حرف بزنه
با تکون خوردنش زیرچشمی نگاهش کردم که دیدم اونم مثل من داره به اسمون نگاه میکنه دیگه اثری از اشک تو چشماش نبود ولی صداش دورگه و خش دار بود
—خیلی حس بدیه . این که یکی رو بخوای که یکی دیگه رو بخواد و اون یکی دیگه مثل برادر کوچیک ترته
و تو مجبوری ازش دست بکشی چون شانسی نداری
من حتی نتونستم بهش بگم، یه اعتراف ساده هم نتونستم بکنم و قبل از اینکه بهش بگم دوسش دارم گفت یکی دیگه رو دوست داره و ردم کرد و باختم،
ولی خوشحالم که چیزی نگفتم حداقل میتونم جلوش جوری باشم که انگار اتفاقی نیوفتاده بدون اینکه بفهمه تو ذهن و قلبم چیه دورش باشم ولی این گناهه..
من نمیتونم اینجوری زندگی کنم تو بهم بگو چیکار کنم؟
چیکار کنم که فراموشش کنم؟ چیکار کنم از ذهن و قلبم بندازمش بیرون؟ چیکار کنم هرجا که میرم ناخداگاه چشمام دنبالش نگردن ؟؟؟ تو بهم بگو...
تو سکوت به حرفاش گوش میدادم. واقعا حس بدیه که کسی رو دوست داشته باشی که یکی دیگه رو دوست داشته باشه..
یعنی اون یه نفر کیه؟یه دختر؟ یا شاید یه پسر؟ ولی کی؟
—توهم جوابی براش نداری هوم؟؟
بدون اینکه نگاه بغض الودمو از اسمون بگیرم اهسته جواب دادم
—فقط دوباره عاشق شو
نگاهشو روی خودم حس کردم . منم بهش نگاه کردم
صورتش خالی از احساس بود
دلم میخواست بهش بگم بگم که چقدر دوسش دارم بهش بگم که میتونه عاشق من بشه و من هیچوقت ترکش نمیکنم اینکه میتونه به من فکر کنه خیالش از اینکه ردش نمیکنم راحت باشه
میتونه بهم اعتماد کنه و همه سعیمو میکنم که تو قلبش جا بشم
مستقیم به چشماش زل زدم دهنمو باز و بسته کردم ، برای گفتن اون حرفا مردد بودم. بیخیال هان یا ردت میکنه یا عشقتو قبول میکنه فقط امتحانش کن
اگه ردت کرد میتونی جوری رفتار کنی که انگاه هیچ اتفاقی نیوفتاده
—من.... دوستت دارم.
خیلی وقت نیست که فهمیدمش ولی الان میدونم که دوست دارم و میخوام بگم که..که... تو میتونی دوباره عاشق شی و میتونی عشقمو قبول کنی تا سعیمو کنم عاشقت کنم٫٫٫
تو سکوت بهم نگاه میکرد هیچ احساسی از صورتش مشخص نبود به قدری که یه لحظه به اینکه ایا حرفامو شنیده یا نه شک کردم که با حرفی که زد چشمام تا اخرین حد درشت شدن
YOU ARE READING
STRAY KISS
Random: stray kiss مقدمه استری کیدز گروهیه که از کمپانی جی وای پی دبیو کرده از یه جایی به بعد یه چیزایی بینشون تغییر میکنه.... احساسات جا به جا میشن.... چی میشه اگه جونگین به هیونجین اعتراف کنه؟ هان میتونه با لینو کنار بیاد؟؟ تکلیف چانلیکس چی میشه؟؟؟ داس...
