STRAY KISS part 21

2.5K 298 115
                                    

چان:

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


چان:

منیجرمون بعد که برنامه های این هفته رو بهمون داد رفت به کار و زندگیش برسه و نبودش باعث میشد پسرا راحت تر باشن مخصوصا زوج مینسونگمون ،هرچی منتظر بودم که فلیکس بیدارشه و بیاد صبحونه بخوره فایده نداشت ، همه اعضا از اتاق هاشون بیرون اومده بودن غیر از فلیکس. هیونجین رو دیدم که رو مبل نشسته بود و داشت با گوشیش فیلم میدید

چان: هیون فلیکس هنوز خوابه؟

فیلمشو استپ کرد و نگام کرد

هیونجین: نه هیونگ خواب نیست ، قبل از اینکه بیام بیدار بود،نمیدونم چرا از تختش بیرون نمیاد.میخوای برم بیارمش؟؟؟

چان : نه نیازی نیست،خودم میرم ببینم چرا نمیاد

رفت سمت اتاق فلیکس و بعد دو تقه در و باز کردم و رفتم داخل. جسم ثابتی پتوپیچ شده ای رو بالای تخت هیونجین دیدم . رفتم سمتش رو از پایین صداش زدم

چان: فلیکس ؟؟

صدایی ازش نیومد. یعنی خواب بود؟
دستمو بردم بالا و گوشه ای از پتو رو گرفتم و سعی کردم بزنم کنار

چان : هی فلیکس خوابی؟؟

پتو رو زدم کنار و چندباری تکونش دادم که صدای زیرلب بی حالشو که به زور شنیده میشد به گوشم رسید

فلیکس: چان هیونگ

چان: جانم چی شده؟ نمیخوای پاشی؟ مریض شدی؟

فلیکس : سردمه

مریض شده بود. وقتی فلیکس مریض میشه درحالی که بدنش داغه ولی سردشه ، تخت فلیکس بالای تخت هیونجین بود و سخت بود بخوام برم بالای سرش

چان: هی پاشو بیا رو تخت چانگبین یا هیونجین تا راحت تر باشی و ارتفاعش هم کمتره و کمتر سردت میشه

سعی کرد بلند شه ولی جون زیادی نداشت پتو هارو از روش برداشتم و پایین گذاشتم تا سنگینی پتو مانع از کارش نشه دستش و گرفتم و کمکش کردم بیاد پایین
خداروشکر بدنش زیاد داغ نبود و زود خوب میشد و الانم چون اولین روزش بود بیحال بود. وقتی چیزی بخوره سرحال میاد

STRAY KISSWhere stories live. Discover now