STRAY KISS

STRAY KISS part 3

چان :

بعد از اینکه شام رو خوردیم فلیکس و هیونجین رفتن به اتاق مشترکشون با چانگبین که استراحت کنن خستگی‌از سر و صورتشون میبارید
من و چانگبین و هان هم میز‌رو جمع میکردیم . جونگین و سونگمین و لینو رو مبل داشتن با گوشی هاشون بازی میکردن
میخواستم امشب یکم با فلیکس صحبت کنم ، دلم میخواست پیشش بشینم و از اتفاقات این چند روزه بگم و اونم بهم گوش کنه
پس سریع کار هارو کردم و دستامو شستم و بعد از خشک کردم رفتم به اتاقش یه تقه اروم زدم و درو باز کردم
هیونجین مثل همیشه قبل از خواب داشت فنکم هاشو چک میکرد و کلا منو نادیده گرفته بود اون همیشه میگه من به استی افتخوار میکنم که اینقدر با استعدادن

خب شانس با من همراه نبود چون فلیکس خواب بود
رفتم بالای تختش و به قیافه غرق خوابش نگاه کردم

اون خیلی خوشگل بود.... نتونستم از اتاق برم بیرون پس لبه تخت فلیکس نشستم و سرمو گرفتم تو دستم
تازگیا احساساتم به فلیکس بیشتر شده بود اوایل فکر میکردم چون دوتامون استرالیایی هستیم به هم یه کشش دوستانه داریم ولی این کشش از دوستانه هم فراتر رفته برای من ، این روزا بدون اینکه بدونم محوش میشم یا همش میخوام ازش مراقبت کنم و دور‌ و برش باشم ، وقتی از پشت بغلم میکنه یا دستامو میگیره قلبم تند میزنه (سخن نویسنده : چان تو خیلی بیجنبه ای هیونجینم وقتی برات زنگ میزنه قلبت تند میزنه 😑 این چ وضعشه .... )(چان: خفه شو نویسنده وسط فکر های احساسیم نپر )
خب داشتم میگفتم وقتی بغلم میکنه قلبم تند میزنه و همش میترسم واقعا اون چیزی که دارم بهش فکر میکنم باشه و این اصلا امکان پذیر نیست . نه اینکه گی‌نباشم یا بدم بیاد فقط من لیدر گروهم باید حواسم به بقیه باشه نمیتونم برم سر قرار مخصوصا با یکی از اعضای گروه خودمون چون اوناهم باید رو برنامه هاشون تمرکز کنن و نمیخوام حواس فلیکس و بقیه پرت شه ، با اینکه میدونم فلیکس هیچ احساس عاشقانه ای نسبت بهم نداره ولی اگر‌هم داشت من نباید قبولش کنم باید احساس خودمو سرکوب کنم و کمتر سعی کنم دور و برش باشم. این بهترین کاره
تو افکارم غرق بودم که با صدای اروم هیونجین سرمو اوردم بالا و بهش نگاه کردم گوشیشو کنار گذاشته بود یه دستشو گذاشته بود زیر سرش و رو پهلو منو نگاه میکرد