STRAY KISS part29

2K 271 170
                                    



هان::::::

منو چانگبین و منیجر با بدبختی بستنی هارو گرفته بودیم و داشتیم میبردیم پیش بقیه
صداشون اونقدر بلند بود که قشنگ میتونستم بگم کی داره با کی حرف میزنه

چانگبین: یااااا چرا گفتی من باهات بیام

هان: چون دوست دارم گفتم

چانگبین: توکه یکی دیگه رو دوست داری با اون میرفتی

با چشم و اشاره به منیجری که گوشش سمت ما بود اشاره کردم که چانگبین چشاشو برام چرخوند
همین کم مونده بود منیجر از رابطه ما بفهمه تا ازمون بخواد جدا شیم و اتاقامونو جدا کنه و هرکاری که فقط ما پیش هم نباشیم چون بنظرش به حرفمون ظربه میخوره البته بهش حق میدادم ولی این امکان نداشت.
نزدیک شده بودیم سرعتمو تند تر کردم تا زودتر بهشون برسم و بستنی هارو بدم دستشون تا از دستم نیوفتادن

هان: بچههه هاااااااااا بستنی ها رسیدنننننننن بدوییید بیاید بگیریدددد

با شنیدن صدام هیونجین و ای ان تند اومدن سمتم

هیونجین: کدوم مال منه؟؟؟

با ذوق و خوشحالی گفت و به دستم نگاه کرد
با چشم به دوتا بستنی سبز دستم نگاه کردم

هان: این بستنی کاپلی ها برای شما دوتاست اون که روش دونه داره کیویه مال هیونجینه اون یکی هم طالبی ای انه

هیونجین: وااااووووووو بستنییییی خیلی وقته نخورده بودم به نفعته خوشمزه باشه

اینو گفت و بستنیشو برداشت و تی پا تی پا رفت رو زیر انداز کنار فلیکس نشست
رفتم بستنی بقیه هم دادم دستشون و مشغول خوردن شدیم

سونگمین: مال من خیلی خوشمزست مال شما چطور

فلیکس: هممممم هیونگ مال منم خیلی خوبه

هان: خوشمزن مگه نه؟؟؟ مگه نه؟؟؟؟؟گفتم بهتون که از این به بعد تو همه چی باید به من اعتماد کنید

چانگبین: چون من خون و عرق ریختم رفتم اینارو اوردم خوشمزن تو چی میگی این وسط

هیونجین: هیونگ هیونگ چرا داری تگی رو میخوری

به چانگبین نگاه کردم که داشت بستنی توت فرنگی که صورتی بود رو میخورد
بلند خندیدیم و انگشت اشارمو گرفتم سمتش

هان: یاااااا هیونگ چرا داری خودتو میخوری

چانگبین: یاااااا چی میگین شماها این بستنیه بستنیییی

STRAY KISSWhere stories live. Discover now