STRAY KISS part22

2.4K 296 196
                                    

سلاممم من بلاخره برگشتم🥺😍
اول از همه برگشتن هیونجین رو با اینکه دیر شده به همتون تبریک میگم 🤩🎉🎊
خب حالا بریم سراغ فیکمون 🙈
امیدوارم هنوز کسایی مونده باشن که منتظر ادامه فیک هستن و من ازتون معذرت میخوام که منتظر گذاشتمتون🥺
میخوام ادامه فیک رو به عنوان فصل دوم شروع کنم...
امیدوارم از فیکم خوشتون بیاد و کمکم کنید بیشتر دیده بشه تا انگیزه ی بیشتری برای نوشتنش داشته باشم 😊🌈
قبل از شروع بگم این فصل پر از اسماته
کسایی که اسمات دوست ندارن اول و اخرش علامت دادم پس میتونن ردش کنن🤭
ممنونم از همراهیتون♥️

فصل دوم

سوم شخص

چانگبین: اینطوری نمیشه اونا دارن خودشونو داغون میکنن

سونگمین: میگی چیکار کنیم؟چند بار سعی کردم باهاشون صحبت کنم ولی هربار منو پیچوندن

هان: خیلی ناراحت کنندست،روز من هربار با دیدن اونا خراب میشه

لینو: یعنی وجود من برای یه روز خوب کافی نیست؟

لینو که تمام این مدت به پچ پچ هاشون گوش میداد و با گوشه لباسش بازی میکرد هان رو مخاطب خودش قرار داد
هان درحالی که چشم هاشو تو کاسه میچرخوند حرصی برگشت سمت لینو و با تن صدای کنترل شده ای گفت

هان:منظورم این نبود یااااااا هیونگ الان ما وسط یه جلسه جدی هستیم میشه توهم یکم جدی باشی

لینو: سعی کردم باهاشون حرف بزنم و نتیجش فقط اعصاب خوردی بود

سونگمین: خوشم میاد فقط شما دوتا پای هم موندید

چانگبین با تکون دادن سرش حرف سونگمین رو تایید کرد و ادامه داد

چانگبین: والا من موندم شماها که روزتون بدون دعوا تموم نمیشه چطوری هنوز باهمید

هان: یاااااا هیونگ خیلی دلت میخواد ما جداشیم؟

چانگبین: غلط بکنم دلم بخواد شماها اصلا یه پا نورافکنید تو این خوابگاه

سونگمین: اره دیگه اگه شماهم جدا میشدید رسما اینجا قبرستون ارواح میشد

لینو: خفه شید و به موضوع اصلی بپردازید

هان دوباره عصبی برگشت سمت لینو و پرخاش گفت
هان: نمیتونی درست صحبت کنی؟

لینو: نه نمیتونم میخوای یادم بدی؟

هان: مگه معلمتم خودت باید ادب یاد بگیری

STRAY KISSWhere stories live. Discover now