"15"

116 24 88
                                    


چند ساعتی توی وان حموم دراز کشیده بود تا شاید آب گرم درد کلیه ش رو کمتر کنه... البته تا حدودی ام موثر بود ولی نمیتونست کل شبانه روز توی وان آب گرم دراز بکشه تا شاید کلیه لعنتیش دست از سرش برداره!

برخلاف میلش تکونی به خودش داد و از وان بیرون اومد.

از درد لبش رو گزید و چشماش رو تنگ کرد‌.

حوله رو برداشت و دور پایین تنش پیچید...بعد از به هوش اومدنش همش احساس میکرد یکی داره نگاهش میکنه!! حتما دیوونه شده بود

جلوی آینه ایستاد و به موهای کوتاهش نگاه کرد... حالا همون طور شده بودن ک میخواست..

زیر چشماش سیاهی رفته بود و رنگ زرد صورتش خبر از وضع وخیمش میداد... ولی چه اهمیتی داشت؟ تموم چیزی ک اهمیت داشت هدفش بود... نه چیز دیگه ای!

با صدای زنگ تلفنش دست از خیره شدن به خودش برداشت و از حموم خارج شد

گوشیش رو از روی میز برداشت و با اخم کوچیکی به اسم دیوید نگاه کرد

لیام: دیوید؟

دیوید: سلام رئیس متاسفم اگه مزاحم ش....

لیام: مهم نیست..کارتو بگو.

دیوید:  یه دستور از طرف لُرد دارید‌...

هنوز هم نفهمیده بود چرا رئیس اصلی میخواست همه لرد صداش کنن!

لیام دستی توی موهای نم دارش کشید

لیام: چه دستوری؟

دیوید: فردا یه جلسه دارید...استیو مطلعتون میکنه.

لیام بدون حرف قطع کرد و گوشی رو روی مبل پرت کرد

حس خوبی نداشت و میدونست هرچی هست از گور اون استیو لعنتی بلند میشه...

*****

با کوپر و استیو جلسه داشت..و کوپر مرد میانسال و دستیار لرد بود و این یعنی قضیه جدی بود!!

ساختمونی که توش با کوپر جلسه برگذار میشد با ساختمونی که توش جلسه ی هفتگی برگزار میشد فرق داشت و  به هر حال هردو ساختمون تقریبا متروکه بودن

لیام روی صندلی یکی از اتاق ها نشسته بود و استرسی ک داشت ذهنش رو ناآروم کرده بود...

صدای قدم هاشون رو که شنید سرش رو بالا گرفت

اول استیو رو توی چارچوب در دید

و بعدش کوپر؛ مثل همیشه اخم روی صورتش بود و البته اون جای زخم بزرگ که از روی چشمش رد شده بود اولین چیزی بود ک توی صورتش خودنمایی میکرد. کت شلوار آبی به تن داشت و ظاهرش مثل همیشه آراسته بود.

مثل همیشه به استیو توجهی نکرد؛ از جاش پاشد و به سمت کوپر رفت.دستشو به سمتش دراز کرد و کوپر دستشو کوتاه فشرد.

SuspenDed [L.s-z.m]Where stories live. Discover now