قسمت سی‌ویکم

957 185 297
                                    

۶۰ووت

اسلحه رو تو دستای تتو خوردش تکون میده و با پایین آوردن اسلحه به صدای خفه‌ی گریه‌ی اون پسر گوش میده

آب دهن تلخ شدش رو قورت میده و از بدن زین کمی فاصله میگیره

با چشمای عسلیش به چشمای باز عسلیش خیره میشه و با برق زدن چشمای زین دوباره چشماش برق میزنن

وقت زیادی نبود و راجر لب‌هاش رو تو دهنش میبره و بعد از نیشخند کوچیکی که زد با بالا آوردن زانوهاش اون رو به دیک زین میکوبه

زین توی چشماش اشک جمع شد و صورت گندمیش از درد کمی قرمز شد

راجر با انگشت اشارش به چشمای خشمگین زین که دیکش رو گرفته بود اشاره میکنه و از بین دندونای چفت شدش میغره

راجر:قرار بود من این خرفتا رو خلاص کنم زیز نه توئه هرزه

زین که اون ماهیچه‌ رو حس نمیکرد و سر شده بود به راجر چشم غره‌ای رفت و بهش باعصبانیت خیره شد

نفس عمیقی کشید و حالا بحث کی اول بکشه بالا گرفته بود؟
راجر شوخی میکرد؟

نه راجر همیشه تو بدترین موقعیت‌ها به بی‌ربط و مزخرف‌ترین چیزا فکر میکرد
راجر لب‌هاش رو جمع کرد و به چشمای عصبیه زین خیره شد

زین:زدی کوچولو رو ناقص کردی دیگه خواجم کردی دیکت رو میکنم تو حلقت احمق روانی

زین باعصبانیت میگه و به راجری که با بالا آوردن انگشت فاکش تو پیشونی زین کوبید چشم‌غره‌ای میره

بدون اهمیت به زین کلت عزیزش رو که رو زمین افتاده بود با احتیاط برمیداره و با غم به کلت عزیزش خیره میشه

زین مطمئن بود راجر با کلتش سکس مخفیانه داره
باشک به راجر و چشمای قلب‌قلبیش که به کلتش خیره شده بود نگاه کرد

راجر و زین کاملا لیام رو فراموش کرده بودن و حتی به بدن لرزونش که رو تخت بود و میلرزید نگاه نمیکردن

تو دنیای اونا فعلا خط و نشون کشیدن برای هم از همه چیز مهم تر بود

لیام تو دنیای بی‌صداش میتونست هنوز صدای آهنگ seet creature هری رو بشنوه

صدای هری بلند و بلندتر میشد و لیام صدای دادهای زین و راجر رو نمیشنید

بدنش لرزش پیدا کرده بود و صدای گریش خفه شده بود

اون نمیتونست صداها رو بشنوه و دلتنگیش به حدی رسیده بود که گذاشت تو سیاره سبزش با بابا هریش زیر درخت سبز نشسته بودن
سیب‌های سبز درخت  رو میکنن و بابا هریش با فوت سبز رنگش اون سیب رو تمییز کرد،لیام گاز بزرگی از سیب سبز زد و به گوشت سبز رنگ میوه خیره شد

بابا هریش موهاش رو نوازش میکنه و لیام به بابا هریش میگه زین مرده

خون زین قرمز نبود و لیام میتونست پرواز پروانه‌های طلایی رو دور سرشون ببینه

My Son (LARRY & ZIAM) ComplitedWhere stories live. Discover now