⚔𝗞𝗶𝗻𝗴𝗱𝗼𝗺 𝗢𝗳 𝗕𝗹𝗼𝗼𝗱⚔
•Couples: BNyoung, Markson, KiHo (MonstaX)...
•Genre: Vampire, Dram, Smut, Romance, Imaginary...
•Characters: Got7 & MonstaX...
•Writen By: Mahnior....
.
.Episode 4 ~
.
.
.
.جین یونگ از کمپانی مستقیم رفت به کافه ای که یوگیوم اونجا کار میکرد.. بعد از چند دقیقه حرف زدن با صاحب کار یوگیوم، تونست اون روز رو براش مرخصی بگیره..
_یاااا.. چرا منو میکشی دنبال خودت؟؟ جییین..حرف بزن دیگه..
یکی محکم کوبید تو کتف جین که باعث شد دادی بزنه و بایسته..
-هی دیوونه چرا میزنی؟؟!!
یوگیوم با اخم دست هاشو بغل کرد :
_یالا بگو چیشده که اومدی دنبالم؟؟ اصلا چرا برام مرخصی گرفتی؟؟ پارک جین یووونگ...
اخمی کرد و بازوهای جین رو گرفت کشیدش به سمت خودش :
_بگو که... مصاحبه ت خوب بود.. یالا بگووووو...
جین نفسش رو با آه داد بیرون.. نگاهش رو از یوگیوم گرفت :
-متاسفم رفیق.. مصاحبه م خوب نبود...
یوگیوم با ناباوری دست هاش از روی بازوهای جین یونگ سر خورد و افتاد.. با صدای آرومی گفت :
_یعنی..چی؟؟!
جین تابی به سرش داد و دست کشید توی موهاش.. دوباره نگاهش رو به یوگیوم داد :
-یعنی مصاحبه م خوب نبود یوگی.. یعنی....
یهو داد زد :
-عالی بوددددد.. قبولم کرددددنننننن...با خنده پرید بغل یوگیوم و محکم بغلش کرد... یوگیوم یکم گیج به حرکات و حرف های جین فکر کرد، و بعد یهو شروع کرد با مشت زدن تو سرو کله ی جین..
_پسره ی دیوونهههه.. ترسوندیممم.. آیششش لعنتی قلبم ایستاد.. دیوونه...
جین با خنده دست های یوگیوم رو گرفت و محکم تر از قبل بغلش کرد :
-گیومیییی خیلی خوشحالمممم.. باید امروز رو کامللل جشن بگیریم.. بزن بریممم...********************
والاروس کلید کنار میزش رو فشار داد و اجازه ی ورود برای یونگجه صادر شد.. بعد از چند لحظه ی کوتاه، یونگجه وارد اتاق همیشه تاریکِ والاروس شد..
به والاروس تعظیم کرد و اومد جلوی میزش ایستاد..
با احترام تمام، فرم های مشخصات رو گرفت جلوش :
*قربان این برگه ها مشخصات تمام مراجعه کننده های امروز هستن.. 150نفر...
والاروس برگه هارو از یونگجه گرفت و نگاه سرسری ای بهشون انداخت... یونگجه صاف ایستاد و ادامه داد :
*فرم 90 نفر رو علامت گذاری کردم.. که به نسبت سایرین شرایط بهتر و گاها شرایط مورد نظر ما رو داشتن.. بقیه هم درواقع رد شده هستن...
والاروس سری تکون داد و به یونگجه نگاه کرد.. صدای بم و خش دارش توی گوش یونگجه پیچید :
-خوبه... مراجعه کننده های فردا چند نفرن؟!!
*فردا هم مثل امروز 150 نفر..
دستی به موهاش کشید و سیگارش رو برداشت :
-خوبه.. میتونی بری...
یونگجه چشمی گفت و به والاروس تعظیم کرد... از اتاق خارج شد و یه راست رفت سمت اتاق مینهیوک..
نیاز به انرژی گرفتن داشت.. بخاطر کارهای زیادش از صبح لب به چیزی نزده بود.. باید یکم از جکسون کار میکشید!
با این فکر با لبخند در اتاق مینهیوک رو باز کرد و رفت داخل...
*سلام مینی!..
ESTÁS LEYENDO
《Kingdom Of Blood》
Fanfic⚜ Kingdom Of Blood🩸⚜ . . . صدای بم و مردونه ی والاروس توی سالن پیچید... نیشخندی زد : -به عمارت والاروس خوش اومدید.. طعمه های تازه وارد...! جین یونگ که تا اون لحظه ساکت به روبروش خیره شده بود، با حرف و صدای والاروس، سرشو بلند کرد و به تاریک...