𝐃𝐞𝐯𝐚𝐧𝐠𝐞𝐥 🥀 [ 𝐍𝐂𝐓 - 𝐉𝐚𝐞𝐲𝐨𝐧𝐠 ]

When Rose Cried 🥀

" جونگ جه هیون "

خونه جدید؛ حالا علاوه بر پدر و مادر، مادربزرگش‌ هم باید تحمل می کرد. علاقه ای به دونستن دلیل جا به جایی نداشت ، حتی وقتی درمورد کاهش سود خیلی زیادی که می تونست با ورشکستگی پدرش تموم بشه فهمید، همچنان سعی کرد خودشو از اون فضا دور نگه داره.
اون اهل خوش‌ گذرونی بود به شرط تک نفره بودنش البته تا قبل از ورودش به دبیرستان جدید.
روزی که جه هیون روی تنها صندلی خالی کلاس نشست و پسر ریز جثه کنارش که رسما با نگاهش درسته داشت قورتش می داد رو هیچ‌وقت فراموش نمی کنه؛ وقتی یک دفعه برگشت و بهش گفت : " من مشکلی با این قضیه ندارم ولی ممکنه تو خسته بشی. " لی تیونگ به اندازه کافی دلیل برای سرگرم کردنش داشت اما همه چیز از اون روز بالای پشت بوم تغییر کرده بود.
پسری که تا دیروز آویزونش بود و از هر روشی برای وقت گذروندن با جه هیون استفاده می کرد الان به طرز خیلی ضایعی ایگنورش می کنه ، حتی دیگه کنارش نمیشینه و خیلی واضح و علنی از جه هیون فرار می کنه.
این موضوع حسابی کفریش کرده بود ، عصبانی بود چون اینو دوست نداشت. نمی خواست از تیونگ دور باشه چون تیونگ تنها کسی بود که تو این مدت کوتاه باهاش احساس راحتی می کرد، اون تنها کسی بود که هرجور با اخلاق رو مخی که داشت کنار میومد و بهش پشت نمی کرد.
باید باهاش صحبت کنه ، جه هیون هیچ وقت از کسی معذرت خواهی نمی کرد ولی دیگه نمی تونست این وضعیت رو تحمل کنه ، این چند روز روی هیچ چیزی تمرکز نداشت و مدام به پاپی که یه زمانی کنارش می نشست ، فکر می کرد.

واقعا چرا وقتی تیونگ کنارش بود همه چیز آسون تر می شد و‌ زندگی مزخرف و غیرقابل تحملش زودتر می گذشت ؟

به طرف کلاس مارک رفت. مارک تنها بود و هیچ‌ کمکی بهش نکرد؛ وقتی از کلاس بیرون زد وین وین رو دید که از کنارش گذشت پشت. جه هیون دستشو گرفت و اونو کنار دیوار کشید : یونگی کجاست؟

وین وین یه ابروشو بالا انداخت، از این لحن غیر رسمی و صمیم، و مخفف کردن اسم لی تیونگ اونم توسط جه هیون اصلا خوشش نیومد : ببخشید ؟

نفس حرصی کشید : یونگی غیبش زده ، حتی پیش مارکم نبود.

+ نه.

- منظورم اینه کجاست؟ خودم چند دقیقه پیش باهم دیدمشون.

+ تیونگ دوباره رد داده.

- چی؟

+ خب دوباره توهمی شده.

جه هیون با خشم یقه یونیفرم وین وینو گرفت و اونو به دیوار کوبید : درست بنال ببینم چی میگی.

وین وین از درد ناله کوتاهی کرد : آه ، چته تو؟ این وحشی بازیا چیه؟ ... دارم میگم بازم رد داده و اعصابش تخمیه ، سعی کن امروز به پروپاش نپیچی و گرنه مثل مارک تورو هم با اسفالت یکی می کنه.