ده سال پیش
زمستان 2020وقتی چشم هایش را باز کرد مطمعن نبود برای چند دقیقه خواب بوده یا چند ساعت،
هوای زمستانی نیویورک از پنجره به داخل اتاق خزیده بود روی پلک هایش دست کشیده و بیدارش کرده بود
ساعد راستش را اهرم کرد و نشست
ساعت مچی اش میگفت که کمتر از شش ساعت خوابیده
اما ساعت نصب شده روی دیوار میگفت که ساعت حدود ده صبح است، ساعت واشرون اش هنوز به وقت لندن تنظیم بود
شقيقه هایش را فشرد و از جا بلند شد اولین چیزی که توجهش را جلب کرد این بود که او با لباس رسمی خوابش برده بود
سپس متوجه شد روی کاناپه به خواب رفته و وقتی خواست پلک هایش را لمس کند متوجه شد که عینک طبی اش تمام مدت روی صورتش بوده است
چه افتضاحی
شب قبل پرواز خسته کننده ای داشت در فرودگاه اتفاق غیر منتظره ای افتاده بود که آگاهانه از فکر کردن به آن دوری میکرد و تمام مدتی که در آسمان گذشت بدون هیچ دلیل روشن و قابل اتکایی غمگین بود، شاید به پدرش فکر میکرد، شاید خاطراتی از نوجوانی یا شاید حوادثی از سال های گذشته که قلب اش را شکسته بود، اما در نهایت می دانست که هیچ کدام از آن ها، اکنون تا به این حد قدرت نداشتند
وقتی به خانه دست نخورده ای که کمپانی برای اقامت موقتش در نیویورک رسید، پنجره اتاقش را باز کرد، برای دقایقی به چارچوب فلزی اش تکیه داد و به خودش اجازه داد میان انبوه صداها، رنگ ها و نور های خیابان های ثروتمند آمریکا گم شود
بیاد نداشت که چگونه به خواب رفته استبه آشپزخانه رفت بطری آب سردی را از یخچال بیرون آورد و باز کرد
_ بالی، میتونی تلویزیون رو برام روشن کنی؟
خانه به سیستم کنترل هوشمند متصل بود .
صدای گوینده مونث خبر، لهجه انگلیسی داشت، کانال از میان جمله اش روشن شده بود و حرفش را بریده بود
"هنوز اطلاع دقیقی در دسترس نیست، وضعیت عمومی خوشبختانه با ثبات گزارش شده و طرفدار ها خواستار عمومی سازی نحوه حادثه اند"
تام برای لحظه ای متوقف ماند
سپس صدای مقابل گوینده، که گزارشکر مرد جوانی بود ادامه داد "ظاهرا مسعولیت این مصدومیت به طور کامل به عهده شبکه دیزنی واگذار شده، حادثه در محل فیلمبرداری فاز چهارم مارول در کالیفرنیا رخ داده و قابل حدسه که حین ایفای نقش یا انتخاب بازیگر کاراکتر های پروژه بعدی کمپانی مارول باشه، توجه ها به سمت زوی اشتون از تطابق زمانی اکران تئاتر خیانت در لندن و همبازی بودن اشتون با بازیگر مطرح انگلیسی تام هیدلستون جلب شد و با تایید این زوج، گمانه زنی رسانه ها راجب قرار گذاشتن ستاره های تئاتر درست از آب دراومد و اشتون به شهرتی بیشتر از گذشته اش در سینما رسید، طبق گزارشات، صبح امروز این بازیگر بشدت مصدوم شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته است، جزئیات آسیب دیدگی و روند درمان هنوز مبهم است "
_ وای خدا...
برای لحظه ای زانو هایش بی حس شدند، و لحظه بعد به سمت کت اش دوید، لعنتی! فراموش کرده بود از حالت پرواز خارجش کند به محض اینکه سیم کارت تلفن همراهمش به آنتن متصل شد تلفنش زنگ خورد
_چارلی! + تام، کدوم جهنمی بودی؟ انگلستانی؟ _ چه اتفاقی برای زوی افتاده؟؟! صدای تام ملتهب و خشمگین بود
+جواب من رو بده، داخل کشوری؟ _ سنترال پارک، من نیویورک ام + خیلی خب، خودت رو برسون اینجا، یواس سی، بیمارستان یواس سی لس آنجلس _ چه اتفاقی برای زوی افتاده؟ این بار صدایش ترسیده و آرام بود.
ESTÁS LEYENDO
ملاقات
Fanficهمه چیزی که به خاطر داشت، هیچ چیز بود. می دانست قبل از رنگ گرفتن این رؤیا، این واقعیت، برای مدت طولانی هیچ کس نبود و اما حالا احتمال میداد او اولین انسانی باشد که فرصت دیگری بودن دارد فرصت دوباره شکل دادن واقعیتی که تابحال در مشتش خم شده بود، او شرو...