پارت ۱۲

1.2K 110 32
                                    

آینده

جیمین کاشکی به حرفت گوش می دادم ، کاشکی هیچ وقت این کارو نمی کردم ، ببین چه بلایی سرش اومده همش هم تقصیر منِ ، من نمی تونم بدون اون زندگی کنم ، اگه بره چیکار کنم
تازه دارم به درستی جمله ات پی می برم
‌+ کدوم جمله
_ تو این راه من و جنی آسیب می بینیم ، ولی من بیشترین آسیب و می بینم

..........

حال

جنی

_ممنونم
+ خواهش
مستخدمی اومد و گفت
آقای کیم همه چیز آمادس
+ بسیار خوب می تونین برین تا وقتی هم صداتون نکردم نیایم بالا
#چشم
خم شد و رفت
تهیونگ روبه من کرد و گفت بیا بریم بشینیم
سرمو تکون دادم و گفتم
بسیار خوب

با هم رفتیم روی صندلی ها نشستیم
همینجوری که به اطراف نگاه می کردم گفتم
آقای کیم چرا گفتین بیام اینجا
+ می خوام ببرمتون یه جارو نشون بدم
به تهیونگ نگاه کردم و یکی از ابرو هامو بالا انداختم و گفتم کجا؟
+ یادته گفتم دارم رو یه پروژه کار می کنم که بیرون از شهر
_ همون که برای کودکان بی سرپرسته
تهیونگ سرشو تکون داد و از روی صندلی بلند شد
_خوب حالا برای چی من و می برین اونجا؟
+ تو مصاحبه اسم این پروژه رو برده بودم فکر کردم بهتره چند تا عکس از اونجا هم داشته باشی
که توسط خودت گرفته بشه
از روی صندلی بلند شدم
+ واقعا؟ می تونم از اونجا عکس بگیرم
تهیونگ به سمتم برگشت و گفت
آره می تونی
از روی خوشحالی جیغی کشیدم و تهیونگ و بغل کردم
_ وای ممنونم آقای کیم ، اگه اینو به آقای مینو بگم بال در می یاره
با حس دو تا دست که کمرم و گرفت شوک زده شدم
وای خدایا من چیکار کردم، آخه چرا پریدم بغلش
سریع از بغلش خارج شدم
و خم شدم و گفتم
ببخشید عمدی نبود
و با خجالت سرمو پایین انداختم
_ اشکال نداره می دونی چرا چون هر دوست دختری دوست پسرش و بغل می کنه
تو هم دوست دختر منی پس ایراد نداره
باز این به من گفت دوست دختر من چطوری به این حالی کنم دوست دخترش نیستم
با حرص بهش نگاه کردم
و چیزی نگفتم
برگشت و به دریا نگاه کرد منم کنارش وایستادم و به دریا خیره شدم که از دور چیز سبز رنگی دیدم
روبه تهیونگ کردم و به جای سبز رنگ اشاره کردم و گفتم
اونجا چیه؟
_ اونجا همون فضای سبز که ساختمان و درست کردیم
سرمو تکون دادم
کمی نزدیک شدیم که ساختمان بزرگی نمایان شد
وااو

کشتی کنار ساحل وایستاد
تهیونگ از کشتی خارج شد پس نشو به طرفم گرفت دستش و گرفتم و از کشتی خارج شدم و با هم به سمت ماشین رفتیم

سوار ماشین شدیم ، ماشین حرکت کرد
یه سوال دارم
_ بپرس
+ اونجا بچه هست یا هنوز نه
_ چرا تعداد کمی هست
+ اهم
به بیرون خیره شدم
با لذت به درختا و آسمون نگاه می کردم
ماشین کنار در بزرگ وایستاد
_ پیاده شو
از ماشین پیاده شدم
و به روبه‌رو نگاه کردم
که از عظمت ساختمون دهنم باز موند
با شگفتی به منظره روبه روم نگاه می کردم

sleeping BeautyWhere stories live. Discover now