از استرس پاهامو تکون می دادم.......
آی خدا باهام چیکار داره؟
نکنه می خواد اخراجم کنه
وای نه خدا نکنه
که با صداش سرمو بلند کردم
_ چرا این همه استرس داری کیم جنی
بزاق دهنمو قورت دادم و گفتم
اتفاقی افتاده ، کاری انجام دادم
که دیدم آقای مینو شروع کرد به بلند خندیدن
با تعجب بهش نگاه کردم
که صورتشو به سمتم کرد و گفت
نه اتفاق بدی نیافتاده
بلکه اتفاق خیلی خوبی افتاده
از استرسم کمی کم شد و بهش نگاه کردم
که ادامه داد
تو باید از یه نفر مصاحبه کنی
با تعجب گفتم
از کی؟
لبشو با زبونش تر کرد و گفت
کیم تهیونگ
....
سرمو پایین انداختم و با خودم گفتم
کیم تهیونگ ، کیم تهیونگ کیه؟
با شدت سرمو بالا آوردم و گفتم
منظورت که کیم تهیونگ بزرگ رئیس کمپانی وی نیست که؟
لبخند ملایمی زد و گفت
چرا منظورم همونِ
گفتم
من چه جوری از اون مصاحبه کنم؟
هیچ کس تا حالا نتونستم باهاش مصاحبه کنه
هر کس هم خواسته با ایشون مصاحبه کنه
با دست راست ایشون مصاحبه کردِ
آقای مینو دستاشو روی میز گذاشت و گفت
جنی باید سعی تو بکنی تا بهش نزدیک بشی و باهاش مصاحبه کنی
تو جام جابه جا شدم و گفتم
آقای مینو من آخه چطوری به ایشون نزدیک بشم و مصاحبه کنم
_گفتم که باید سعی تو بکنی
اصلا از دوستت کمک بگیر اسمش چی بود........
آهان جیسو
از جیسو کمک بگیر
ببین بهت یه هفته وقت می دم که با کیم تهیونگ مصاحبه کنی
فقط کیم تهیونگ
ببین جنی تو این شغل استعداد داری و چون می دونم می تونی با کیم تهیونگ مصاحبه کنی از تو خواستم
وگرنه آیو می فرستادم
خودتم می دونی اون چقدر دوست داره با همچین آدم هایی مصاحبه کنه
ولی من می خوام تو به درجه بالاتری برسی
با ناراحتی گفتم
آقای مینو حداقل کمی بیشتر بهم وقت بدین
من تو یه هفته چه خاکی تو سرم بریزم
آقای مینو گفت
خاک رس
+ ها ؟
آقای مینو خندید و گفت
گفتم خاک رس بریز سرت
با ناراحتی بهش نگاه کردم
که گفت
باشه دوهفته وقت داری
الان هم برو
خم شدم و گفتم ممنون آقای مینوادامه دارد........
YOU ARE READING
sleeping Beauty
Romanceداستان درباره دختری به نام جنی که خبرنگار و باید با کیم تهیونگ بزرگ که مردی مرموز و سرد است مصاحبه کند.......بقیه اش و خودتون می خونین ژانر : اسمات ، عاشقانه