داستان از اونجایی شروع میشه که جونگ کوک دیگه نمیتونه تحمل کنه که رابطه اش با تهیونگ پنهان بمونه و کسی متوجه اش نشه دوست داشت به همه راجب رابطه اش با تهیونگ بگه اولش باهاش مخالفت شد ولی کم کم رام حرفاش شدن و....
name.came out my love
امیدوارم دوسش دا...
♡بچه ها چطوره منو کوک با هم یه سلفی بگیریم و اپلودش کنیم تو توییتر تا یکم جو عوض کنیم؟
هوسوک گفت ◇اوه این عالیه ولی لطفا خیلی کاپلی نباشه مثلا کیسو اینا در حد بغل باشه بی زحمت چون توی توییتر دست هیترا باز تره و بیشتر میتونن چرتوپرت بگن
تهیونگ سرشو به عنوان موافقت تکون داد و وارد اتاق مشترکش با جونگ کوک شد اون روی تخت دراز کشیده بود تهیونگ رفت و پشتش دراز کشید و دستشو از زیر لباس روی شکمش کشید که تضاد دمای دست تهیونگ و شکم جونگ کوک باعث شد بدن جونگ کوک بلرزه و سرشو به سمت تهیونگ برگردونه و لبخند کیوتی بهش بزنه تهیونگ که عاشق خنده های خرگوشی جونگ کوک بود لبخند بزرگی زد و گفت ♡کوکی میخوای با هم یه سلفی بگیریم بزاریم توییتر؟
جونگ کوک که خودش هم به همین موضوع فکر کرده بود گفت ☆اره اتفاقا من خودم میخواستم اینو بهت بگم ولی خب رفتم توییتر و محو توییتای ارمیا شدم یه عالمه اکانت با اسمای ویکوک ازمون حمایت کردن ولی اون وستا یه سریام هیت داده بودن هنوز هشتگ ویکوک ایز ریل توی توییتر ترنده الان دو روزه از کنفرانس خبری میگزره و ما هنوز ترندیم اگه این سلفی هم بزاریم فکر کنم تا یه سال ترند بمونیم و شروع کرد به خندیدن تهیونگ که از شوخی جونگ کوک خوشش اومد زد زیر خنده و جونگ کوکو همراهی کرد بعد کمی خندیدن تهیونگ گفت ♡خب دیگه بیا عکس بگیریم و دوربین گوشیشو باز کرد
.......
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
امیدوارم از این به بعد با این عکسا کنار بیاید (؛
.....
☆اوه تهیونگ هنوز هیچی نشده ترند یک شدیم دوباره
تهیونگ توییترو باز کرد و دید اوه چه اشوبی اونجاست داشت ترندارو نگاه میکرد ولی نصف اونا درباره خودشون بود و نمیدونست بابت این موضوع خوشحال باشه یا ناراحت پس گوشی کنار گذاشت و روی تخت دراز کشید و سعی کرد کمی بخوابه ولی چند دقیقه که گذشت جونگ کوک کنارش دراز کشید و اونو بقل کرد و گفت ♡ذهنتو خیلی درگیر نکن و راحت بخواب منم خوابم میاد گونشو بوسید و چشماشو بست و چند دقیقه بعد به خواب رفت
