《روز مراسم》
♡اوه بچه ها خیلی استرس دارم به نظرتون خوبم؟وای واکنش بقیه چیه قطعا الان سکته میکنم،جونگ کوک چی اون حالش خوبه؟
جیمین که از کارای تهیونگ خندش گرفته بود زد روی شونش و گفت
◇نگران نباش اونم مثلتو استرس داره ولی تهیونگ خنگی شما وقتی کام اوت کردین همه حمایتتون کردم ارمیا خیلی وقته منتظر اینن که شماخبر قرار گذاشتنتونو به همه بگین الانم کهخبر ازدواجتونو بگین قطعا ارمیا از خوشحالی سکته میکننتهیونگ که خیالش راخت شده بود یک قرص ارامبخش خورد و به خودش توی اینه نگاه میکرد
....
☆بچه ها به نظرتون ارمیا چه ری اکشنی نشون میدن یعنی از اینکه منو ته با هم ازدواج میکنیم خوشحال میشن؟
ای واییییی من باید ته ببوسم اونم جلوی میلیون ها ارمی ای خدا عکساش همه جا پخش میشه من دیگه روم نمیشه برم توی اینستاجین خندید و گفت
◇کوک خواهشا ساکت شو تو با تهیونگ سکس میکنی و خجالت نمیکشی بعضی شبا از صدای شما دوتا نمیتونم بخوابم بعد داری راجب یه بوس انقدر خجالتی بازی در میاری اینارو به کسی بگو که صدای شما دوتارو شبا نشنیده باشه واقعا که...
بعد زد زیر خنده و یونگی هم همراهیش کرد و جونگ کوک که فارق از اون دوتا بود و داشت از استرس خفه میشدنامجون وارد اتاق شد و گفت
◇خب بچه ها بیاین بیرون تهیونگ حاضره خب کوک مثل اینکه تو هم حاضری پس بیاین که میخوایم لایو بگیریمجونگ کوک پاهاش یخ زده بودن و نمیتونست حرکت کنه جین دستشو گرفت و با خودش از اتاق خارج شد
جونگ کوک تهیونگو دید که چقدر جذاب شده بود یعنی خودشم انقدر جذاب شده بود؟
....
تهیونگ روبه سرشو برگردوند و دید جونگ کوک از اتاق خارج شد با خودش گفت
♡اوه مای گاد چطور میتونه انقدر جذاب باشه الان از هوش میرمنزدیک جونگ کوک شد دستشو گرفت و گفت
♡خیلی جذاب شدیجونگ کوک هم گفت
☆منم میخواستم اینو بهت بگم انقدر جذاب شدی که الان از هوش میرمجیمین نزدیکشون شد و گفت
◇خب بچه ها بنگ شی هیوکم اومده و بیرون نشسته بیاین لایو استارت بزنیم،به نظرتون دوربین دست من باشه؟جین گفت
◇فکر خوبیه ولی اگه خسته شدی میتونه دوربینو به ماهم بدیهوسوک سریع به جمعشون ملحق شد ونفس نفس زنان گفت
◇لایو شروع شد؟
یونگی گفت
◇نه خوش موقع اومدی الان میخوایم شروع کنیم...
◇سه دو یک شروع شد
همون ثانیه اول چندین نفر اومدن لایو و میگفتن
▪︎چه خبر شده چرا انقدر لباساتون مجلسی؟
▪︎وای چقدر توی کت و شلوار جذاب شدین
VOCÊ ESTÁ LENDO
came out my love
Fanficداستان از اونجایی شروع میشه که جونگ کوک دیگه نمیتونه تحمل کنه که رابطه اش با تهیونگ پنهان بمونه و کسی متوجه اش نشه دوست داشت به همه راجب رابطه اش با تهیونگ بگه اولش باهاش مخالفت شد ولی کم کم رام حرفاش شدن و.... name.came out my love امیدوارم دوسش دا...