...قسمت هفتم: عروس بايد به همراه همسر جديدش

45 23 0
                                    

قسمت هفتم: عروس بايد به همراه همسر جديدش به خونه برگرده تا به پدر و مادرش اداى احترام كنن

"يان جى به وانگ فى اداى احترام مي كنه. وانگ فى، لطفا كمى چاى ميل كنين." صيغه ی رتبه چهارم صيغه ليو در نهايت ادب اداى احترام كرد. جلوى مو هان ژانگ زانو زد و فنجان كوچيكى كه دختر خدمتكار بهش داده بود رو تقديمش كرد. صورت دلرباش در حالى كه چشمهاش خالى از هر حسی بود پايين تر اومد.

مو هان ژانگ يك جرعه از چاى رو نوشيد و به عنوان پاداش يه رشته مرواريد از درياى جنوبيه چين رو به صیغه لیو داد. وقتى صيغه ليو رشته مرواريد رو گرفت، اجازه ی بلند شدن خواست.

"اين خدمتگزار به وانگ فى اداى احترام مي كنه، ازدواج جديدتون رو به وانگ فى تبريك ميگم و براتون ارزوى شادى هاى بزرگ مي كنم." با يه لحن زیبا و ملايم، كه موقع شنيدنش، دقيقا جورى بود كه ينفر می خواد جلب توجه کنه. صيغه لى يه "شى چى" بود، يه صيغه ى رتبه پنجم. نمي تونست خودشو با يه لقب و عنوان خاص صدا بزنه. فقط استفاده از"اين خدمتگزار" مناسبش بود. بهرحال، صيغه لى در اصل از يه خدمتكار به دنيا اومده بود؛ براى همينم كلمه هاى"اين خدمتكار" خيلى نرم و روان گفته شد.

"بلند شو." مو هان ژانگ فنجان چاى رو پايين گذاشت و يك جفت گيره ى موى طلايى به صیغه لی هدیه داد. لوازم زنانه، در واقع هيچكدوم از اين خنزر پنزرا توى "جهيزيه"ى مو هان ژانگ نبود. افراد عمارت ماركيز بى وى ام براش همچين چيزايى نمي خريدن. اينا همه چيزايى بود كه مادرش چند شب قبل از عروسيش پنهانى بهش داده بود، مي ترسيد يه وقت صيغه ها تحقيرش كنن.

منگ شى وقتى ديد وانگ فى موقع تقسيم هدايا چقدر دست و دل بازى به خرج ميده، هدف اصليش كه "بشين و نمايشو تماشا كن." بود به كل از بین رفت. با خودش فكر مي كرد كه چجوری مردم مي گفتن گرفتن يه پسر حرومزاده با ارزش تر از دختر يه همسر اصليه. وقتى دختر همسر اصلى ازدواج كنه، فقط ميتونه سهم نقره هاى جهيزیش رو بگيره، ولى حرومزاده ها بعد از ازدواجشون هنوزم مي تونن تمام و كمال سهمشونو از خانواده بگيرن.

مو هان ژانگ نگاهشو پايين انداخت و اروم گفت: " من يه مردم. در اينده، وقتى چيزى ميگين يا كارى رو انجام ميدين بايد کاملا بر طبق اداب و رسوم رفتار كنين. براى ملاقاتاى عصر و صبحگاهى، فقط كافيه بدون تشريفات بياين و اداى احترام کنین، براى بقيه ى مواقع لزومى نداره وايستين و منتظر من بمونين." صداى نرم و روانش به شدت براى گوش دادن زيبا و لذت بخش بود، نه زياد تند و نه ارام و جورى مقتدر كه فرد شنونده نمي تونست ازش سرپيچى كنه.

صيغه لى و صيغه ليو با عجله بلند شدن و صيغه لى هم چهره ى مات و مبهوتشو پنهان كرد. موهان ژانگ با خونسردى گفت: "اگه چيز ديگه اى نيست، مي تونين برگردین."

صيغه ليو يان نگاهى به صيغه لى انداخت. صيغه لى چشم هاشو تو حدقه چرخوند و لبخندزنان گفت: "از وانگ فى متشكرم، فقط اينكه فو رن هنوز نيومده، اين خدمتگزاران بيرون در منتظر مي مونن تا با همديگه به حياط غربى برگرديم." نمايش خوب هنوز تموم نشده، نمي تونن همينجورى پاشن برن كه.

تمام وجودم براى توستOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz