هاییی این اولین فیک منه اگه خیلی خوب نیست ببخشید
مهم:این فقط ی فیکه و همش از ساخته ذهن منه پس لطفا توهین نکنید من هم جنی رو دوست دارم هم جونگ کوک
ژانر:romance _drama_angst_slice of life
کاپل:jenkook
Start:2021/03/30
End:2021/05/23
(جنی) با صدای زنگ گوشیم چشمامو باز کردمو گوشیمو برداشتم جونگ کوک بود تماسو وصل کردم:بله ؟ -صبح بخیر نونا خواب بودی؟ +صبح بخیر کوک اره. -پس هنوز صبحانه نخوردی پس پاشو اماده شو نیم ساعت دیگه میام دنبالت. بدون اینکه منتظر بمونه که جواب بدم تماسو قطع کرد:پسر زورگو دوست داشتنی. لبخندی زدمو از سر تختم بلندشدم و رفتم تا دوش بگیرم. روبه روی میز لوازم ارایشم نشستم یک نگاهی به ساعت کردم:اوه شتت وقت ندارم. موهامو خشک کردمو کمی ارایش کردم. سمت کمد لباسام رفتم حالا لباس چی بپوشم؟؟؟ درینگ دیرینگ صدای زنگ در بود از اتاق بیرون رفتم درو باز کردم جونگ کوک بود. -سلام +سلام بیاتو زود امدی لبخند دندون خرگوشی زدو وارد خونه شد:پدر و مادرت خونن؟ +نه اینجا بشین تا من برم لباسمو بپوشم نگاه به سر تا پام کردو پوزخندی زد:باشه چشم غره ای بهش رفتو در اتاقو بستم:عوضی ی لباسی از توی کمد برداشتم پوشیدم . -----------------------------------------(جونگ کوک) دختره دیوونه با حوله امده درو باز کرد اگه به جا من یکی بود چی.. اهی کشیدمو نگاهی به عکسای روی دیوار کردم نونا خیلی کیوته بود +من امادم. -خوب بریم؟ با لبای اویزون گفت:بریم من گشنمهه از خونه بیرون امدیم خواستیم که سوار ماشین بشینیم که جنی ایستاد:چیزی شده نونا؟ +ماشین جدید؟ -اره برای تنوع درو ماشینو براش باز کردم پوزخندی بهم زدو نشست. -----------------------------------------(جنی) این پسر فقط بلده پول حروم کنه پشت فرمون نشستو ماشین رو روشن کرد نگاهمو بهش دادم:کجا میریم ؟ بدون اینکه نگاهم کنه گفت:رسیدیم میبینی تو ماشین هیچ کدوممون حرف نمیزدیم تنها صدای داخل ماشین مال اهنگی بود که کوک روشن کرده بود به خاطر ارامشی که بهم میداد چشمام رو بستم. -نونا رسیدیم پیاده شو با صدای جونگ کوک چشامو باز کردمو از ماشین پیاده پیاده که شدم انگار تو بهشت بودم خیلی خوشگل بود -----------------------------------------(جونگ کوک) به چهره ذوق زدش لبخندی زدم دستمو روی کمرش گذاشتم:خوشت امد؟ نگاهی بهم کرد:معلومه اینجا فوق العاده است دستشو گرفتم:پس بیا بریم داخل وارد کافه شدیم و پشت یکی از میز ها نشستیم منو رو از گارسون گرفتمو به جنی دادم:هر چی میخوای انتخاب کن + دوتا کیک شکلاتی و اب اناناس تو چی میخوری کوک؟ منو رو از جنی گرفتم و به گارسون دادم:با ی شیر موز گارسون منو رو ازم گرفت:چشم +کوکی اینجا خیلی خوشگله -مثل تو +با من لاس نزن بچه پوزخندی زدم:دوست دارم با دوست دخترم لاس بزنم اونم پوزخند زد:نه وقتی که دوست دخترت دو سال ازت بزرگ تره عزیزم با امدن گارسون بحثو بستم:حالا هر چی با حرص از شیر موزم خوردم:جیمین و چهیونگ دوباره دعواشون شده جیمین از دیشب تا الان تو خونه من لنگر انداخته +خندیدن با اخم گفتم:وضعیت من اصلا خنده دار نیست +سرفه سرفه اوکی ببخشید اینبار سر چی دعواشون شده؟ -مثل همیشه حسو....
رینگگگ رینگگگ (جنی) زنگ گوشیم حرف جونگ کوک رو قطع کرد :ببخشید مامانمه جونگ کوک سری تکون داد:جواب بده تماسو وصل کردم:بله مامان؟ *کجایی؟ +با جونگ کوکم *ساعت 11 خونه باش مهمون داریم باید کمک کنی +باشه و قطع کرد -چیزی شده؟ گوشیمو تو کیفم گذاشتم:ساعت چنده؟ -10:30 اهی کشیدم:11باید خونه باشم مهمون داریم دوباره نگاهی به ساعت کرد :پس پاشو تا برسیم 11 پاشد و کلیدو داد دستم :تو برو تو ماشین تا من حساب کنم بیام کلیدو گرفتم و کیفمو رو شونم گذاشتم:باشه -----------------------------------------(جونگ کوک) پول صبحانه رو حساب کردمو سمت ماشین رفتم در راننده رو باز کردمو رو صندلی نشستم. نگاهی به جنی کردم داشت بیرون رو نگاه می کرد ماشینو روشن کردمو راه افتادم. -نونا فردا سر کاری؟ +اره دادگاه دارم -کی تموم میشه؟ +حدودا 11 تموم میشه چرا؟ -همینجوری +راستی نگفتی باز چشونه جیمین و چهیونگ؟ -اهاا راستی هیچی مثل همیشه چه یونگ با همکاراش که پسر هم بودن رفتن بار و جیمین دیدشون مطمعناً بقیشو میدونی جنی با اخم رو به من گفت:جیمین واقعا باید از این اخلاقش دست برداره درسته دوست پسرشه ولی اون هیچ حقی نداره بگه چه یونگ با کی میتونه بیرون بره با چه کسی نمیتونه بره -جیمین این حرفا حالیش نمیشه تا وقتی که به خونه جنی رسیدیم حرفی نزدیم دم در خونش ماشینو پارک کردم کمربندشو باز کرد کیفشو برداشت برگشت سمتم بوسه ای رو لبام گذاشت :دوست دارم ممنون برای صبحانه با دستم گردنشو سمت خودم کشیدمو لباشو بیشتر بوسیدم وقتی حس کردم هر دوتامون نیاز به هوا داریم از لباش دست کشیدم گونه هاشو نوازش کردم:منم دوست دارم خیلی برو تا کنترلم از دست ندادم. خنده ای کرد و از ماشین بیرون رفت در خونه رو باز کردو دستی واسم تکون داد منم جوابشو دادم وقتی از رفتنش داخل خونه مطمعن شدم ماشینو به سمت خونه حرکت دادم.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
جنی استایل
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
