▪ SPΞLLBOUND |Z.H|

❝ ᴄᴏᴜɴᴛɪɴɢ ❞

[ #01 ]
Endless days of complaints

ꗃ
⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘

شیشه های شکسته، پروانه های قرمز..
یک.. بیست و دو.. سی و چهار..

چرا تنها چیزی که شروع به شمردنش کردم، روزایی بود که تورو میدیدم؟
یا شمردن کلماتت وقتی با آدمای دیگه حرف میزدی؟
یا شمردن قدمات وقتی سمت قفسه پایین تر حرکت میکردی؟

انگار چیزی جز اعداد یادم نمیاد..
یک.. بیست و دو.. سی و چهار..

شاید..
یکی هست که ازش خوشم میاد!

اما، نمیخوام که بدونه..
مثل هزاران داستان کلیشه ای، از پشت قفسه های شیشه ای، بهت نگاه میکنم!
جایی که دست های خودم دور گردنم میپیچه..
و بعد، هیچی..

باز خالیه..
اونقدر خالی که باز درد بگیره..

ولی نمیخوام که بدونه!

روزای من معمولیه.. من، همه چیزمو گم کردم..
از وقتی تورو دیدم، بیشتر تکون میخوره و بیشتر خراش میده..

مثل یه شاخه خار، رشد میکنه.. به دنده هام میپیچه و جای خالیشو فشار میده..

من همه چیزمو گم کردم!

اما..
این دنیا، مسمومه!
این مردم، روی سطح لجن گیر افتادن و حتی نمیدونن، چقدر کریه، و چقدر احمقن..

شاید برای همینه که همیشه همه چیزمو گم میکنم؟

ولی من شک دارم..
به خوب بودن این آدما، یا حتی خودم..

من کجا بودم؟
روی لجن زار؟ یا جایی دورتر؟
شاید هرچی بیشتر دست و پا میزدم، بیشتر فرو میرفتم..

ولی..
تو کجا بودی؟

حتی اگرم بفهمم، حتی اگرم خودمون رو پیدا کنم، چه روی سطحش چه تو عمقش، میدونم قرار نیست هیچ اتفاقی بیوفته..

من نایل هورانم!
یه پسر..

و تو از دخترا خوشت میاد.
همینقدر تکراری!!

⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘⫘
(Don't Forget Vote and Cm)
!!!
____
-K.