.2.

597 225 412
                                    

#گوست-ریدر-نباشیمووتا واقعا برام مهمن و کامنتاتون ارزشمنده و باعث میشه ضعفامو بفهمم❣️حتما با وی‌پی‌ان روشن بخونین تا ووتا حساب شن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

#گوست-ریدر-نباشیم
ووتا واقعا برام مهمن و کامنتاتون ارزشمنده و باعث میشه ضعفامو بفهمم❣️حتما با وی‌پی‌ان روشن بخونین تا ووتا حساب شن.

ــــــــــــــــــــ[ʟᴏᴜɪs ᴘᴏᴠ]ــــــــــــــــــــ

" به من گوش کن لویی! "

سرم رو به سرعت به طرفین تکون میدم، دیگه کافیه.

تمام شجاعتم رو جمع میکنم و با صدای بلندی حرفم‌رو میزنم:

" نه مامان...تو به من گوش کن. "

مردد میشم اما همه باید بدونن...نگاه همه افراد روی من زوم میشه پس با شجاعتی که نمیدونم از کجا اومده ادامه میدم:

" من گی‌ام و عاشق پسری هستم که خودِ تو؛ هم بهتر از هر کس دیگه‌ای میشناسیش و هم رابطهٔ بین مارو میدونی. ولی بازهم اون دخترو بهم پیشنهاد میدی. "

جوانا با عصبانیت گفت:

" تو گفته بودی حسی بهش نداری لویی... "

تائید کردم و با صدای گرفته‌ای گفتم:

" امشب وقتی دیدمش برای لحظه‌ای قلبم ایستاد...شاید اشتباه کردم. الان فهمیدم چقدر دوسش دارم "

به دارلا نگاهی میندازم و تلخندی میزنم.
اون واقعا زیباست، چشم‌هاش سبزه درست مثل چشم‌های هری! اما چشم‌های هریِ من قشنگ‌ترن.

موهاش فرفری‌ان مثل هری، اما عطر موهای هریِ من رو نمیدن، انگشت‌هام‌رو مثل فرفری‌های پر پیچ و خم هری توی خودشون نمیپذیرن.

چشم‌های دارلا خیس از اشکن و مژه‌های بلند و مشکیش برق میزنن.

چشم‌های دارلا خیس از اشکن و مژه‌های بلند و مشکیش برق میزنن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
𝐁𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧Where stories live. Discover now