8

3.4K 653 112
                                    

Favorite Safe place
-مکان امن مورد علاقه

____________________
-هی لطفاااااااااا
سویون از نبود پدرش استفاده کرده و کنار پای خرگوش نشسته بود

-تو قدرت جادویی داری ، منو تبدیل به یه اسب تکشاخ بکن اگه اینکارو کنی باهات ازدواج میکنم

جونگکوک واقعا ازش متنفر بود چه وقتایی که خرگوش بود و چه الان
+نمیشه

سویون با شنیدن جوابش جیغ زد
جونگکوک بیشتر از هرچی متنفر از جیغاش بود
اون دختر احمق

-میشه میشه خیلیم میشه فقط تلاش کن زود باش قبل از اینکه بابام بیام منو تبدیل کن قول میدم اجازه بدم بیای رو پشتم تا دور بزنیم

جونگکوک که کلافه شده بود اونو هل داد
سویون محکم به زمین خورد و درست بعد از شنید گریه بلندش از تمام کرده و نکردش پشیمون شد
سعی کرد همونجوری که دوستای خرگوشش رو آروم میکرد اونم اروم کنه
پس دستش رو جلو برد و اونو ناز کرد

این اتفاق مصادف شد با ورود تهیونگ و خب
اصلا صحنه جالبی نبود
سویون درحال گریه و جونگکوکی که دستش رو یخورده با فشار لای موهای دختر کرده بود

سویون با دیدن پدرش شدت گریه هاش رو بیشتر کرد و به سمتش دوید

جونگکوک متعجب نگاش کرد
+باباییییی این منو زد و هولم داد تازه بهم حرفای زشت زد و موهانو کشید
با نق گفت و سرش رو توی گردن پدرش پنهون کرد

تهیونگ متعجب و با اندکی خشم به جونگکوک نگاه کرد و جونگکوک تنها کاری مه تونست انجام بده تکون دادن سرش به معنای منفیه
تهیونگ سری تکون داد و زیر لب با سویون صحبت میکرد
از اتاق خارج شد و به سمت اتاق دختر کوچیک رفتن
جونگکوک با گوشای  افتاده با خودش فکر میکرد چطوری بهش بگه که باور کنه واقعا تقصیر اون نیست؟

بعد از نیم ساعت در زده شد و تهیونگ وارد اتاق شد
لباس هاش رو عوض کرده بود و موهاش رو با حوله کوچیکی خشک میکرد

″من ن..نزدمش″
تهیونگ هومی کرد و کنارش نشست
″میدونم ، و میدونم که سویون یخورده جَو میده میشه بگی چی شده″
جونگکوک سری تکون داد و پوسته اطراف ناخن هاش رو کند
″اون بهم میگفت منو تبدیل کن به یه حیوونی واذیتم کرد ″

با چشمای معصومش بهش نگاه کرد تا تاثیر حرفاش رو بیشتر کنه

تهیونگ لبخندی زد و دستش رو دراز کرد و اونو پشت گردن جونگکوک رسوند
اونو به سمت خودش کشید و آروم بغلش کرد
پخش. شدن مایع گرمی توی بدنش رو حس میکرد و محض رضای خدا حس کشش زیادی به اون بانی داشت
دستش رو بالاتر برد و گوشای خرگوش کوچولو رو نوازش کرد

با شل شدن بدنش بیشتر توی بغل گرم تهیونگ حل شد و با ایترس دستاشو دور کمر اون گذاشت

از اینکه پس زده بشه میترسید

-𝐉𝐊 𝐁𝐔𝐍𝐍Where stories live. Discover now