یکشنبه ای غم انگیز است
با صد گل سفید
در انتظار تو ماندم
من منتظر ماندم و ماندم
با گلهایی در دستم ، برای رویایی که ساخته بودم
منتظر ماندم
تا زمانیکه رویاهایم مانند قلبم شکستند
گل ها همه مردند و حرف ها ناگفتنی شدند
غمی که حس کردم فراتر از همه ی تسلیت ها بود ..
ارابه ی غمم بی تو بازمیگردد
بعد از آن یکشنبه ها همواره غمگیناند
اشک ها نوشیدنی منند
و غم و اندوه نان من
یکشنبه ی غم انگیزیست
با سایه هایی که با تمام قلبم دوستشان دارم
ولی اکنون تصمیم به پایان همه شان گرفته ام
حال زمین و گل ها تا ابد بالای سرم هستندGloomy Sunday _ Rezső Seress
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼
" چ-چی داری میگی ؟ .. "قادر به جدا کردن لرزش از صداش نبود . تمام جهان در مقابلش یخ زده بودند ؛ حتی کلمات .
" فقط یه امید احمقانه برام مونده بود ..
حالا حتی دیگه اونم ندارم . "با وجود سکوت هر دو شخص ، تماس هنوز قطع نشده بود و تنها صدای نفس های لرزان تهیونگ به گوش می رسید . گویا جونگکوک داشت فرصتی برا نفس کشیدن به اون پسر میداد . درست بمانند آخرین لطف خداوند در مقابل انسانی که طعم سیب رو چشیده بود .
" اما تو گفتی که انبار جیمین لو رفته . چرا چ-چرا من ... "
" کسی غیر تو ازون انبار لعنتی خبر نداشت تهیونگ ! "
ادامه ی دفاعیات تهیونگ با لحن عصبانی جونگکوک فروریخت .
جونگکوک ادامه داد .." این درسته که من سلاح ها رو توی انبار های مختلفی پنهان کردم . اما چیزیکه تو نفهمیدی این بود که خود تو هم جزو کسایی بودی که باید آزموده میشدن . انبار گیونگی برای تو بود ، نه جیمین .. "
مدتی در سکوت گذشت ..
تهیونگ به تلخی خندید.
" خیلی بی رحمی .. "
" تلاش کردم که نفهمم ..
میدونستم حقیقت هرچی که باشه تهش قراره تو رو ازم بگیره . پس ازش فرار کردم .. حتی بعد از فهمیدن دروغات بازم مثل یه احمق دنبال یه راه گشتم ، یه راهی که تهش نری . من همه ی تلاشمو کردم ؛ اما میدونی تهیونگ .. تو موندنی نبودی ! "نمیدونست بخاطر ذهن آشفته ی خودش بود یا چی ، اما حس میکرد که صدای جونگکوک هم هنگام حرف زدن میلرزید .
اینتنها حقیقت بود که میتونست صدای آدم ها رو بلرزونه . حقیقت بد نیست ، خوب هم نیست . حقیقت تنها حقیقته و این اون رو قدرتمند میکنه . خوب یا بد در نهایت روزی فاش میشه و امروز هم همون روز بود . روزی که حقیقت سیاه رنگ قرار بود تهیونگ رو از جونگکوک بگیره .
YOU ARE READING
BLOW
Actionتفنگو روی گونه ش فشار داد " خودت چی فکر میکنی ؟" کاپل : کوکوی ژانر : جنایی ، اکشن ، روانشناختی ، اسمات محدودیت سنی +18 [[ بعلت استفاده از خشونت ، کلمات رکیک ، موادمخدر و ... ]] وضعیت : پایان یافته ✔ [I don't own the cover !]