Part 2

17 7 89
                                    

سرهنگ:این پرونده اگه حقیقت داشت باشه کاراشونو شروع کرده باشن پرونده خیلی خطرناکیه ومن نمی‌خوام شرکت داشته باشی

داغ کردم یکم باصدای بلند حرفامو شروع کردم به گفتن

من: سرهنگ،اول اینکه میگی شاید،شایدم وجود نداشته باشه دوم وجود داشته باشه مگه چقدر خطرناکه،از پرونده های دیگه که جونم کف دستم بود خطرناک تره من میتونم به پایان برسونمش وتواین پرونده شرکت میکنم،درضمن به خاطر همین تو جلسه از پرونده رو نمایی نکردی درسته؟!

سرهنگ:من امیدوارم که حدسیاتمون الکی باشه،دوم اره خیلی خطرناکه حتی از پرونده های دیگه،اصلا نمیدونیم طرف کیه با چه کسی روبه رو ایم یک سال شده که هنوزه

که هنوزه کسی متوجه شخصیت واقعیش نشده هر روز شخصیت عوض می‌کنه مثل الان که با یک شخصیت جدید روبه رو ما ظاهر شده

ودرجواب سوالت بایدبگم که اره به خاطر تو از پرونده چیزی نگفتم که بعدش باهات حرف بزنم راضیت کنم دست بکشی

ته دلم خالی شد با حرف های بابا این چندسال همچنین پرونده ایی نداشتم شاید طرف یک آدم کش حرفی باشه یا هرچیز دیگه
با اینکه ترسیده بودم اما جا نزدم گفتم

من:من این پرونده رو به عهده میگیرم تو این پرونده شرکت میکنم
راضی هم نمیشم به شرکت نکردنش پس بهتره زیاد با من حرف نزنید

ودراخر پرونده رو بدید به من هرچی ازش تو این یک سال فهمیدید همه چیزش حتی اسم های مستعارش
سرهنگ:اما بلا
نزاشتم حرفی بزنه

من: لطفاً بدید پرونده رو من چک میکنم وبعدش به بقیه ارائه میدم

هیچی نگفت یک پرونده مشکی رو روبه روم گذاشت که بدون مکثی پرونده رو از رو میز برداشتم با احترام از اتاق خارج شدم

همه داشتن با نگرانی کنجکاوی نگام میکردن واین منو خیلی عصبی میکردحتما صداهای منوپدرموشنیدن

وارد اتاقم شدم درو محکم بستم پرونده رو به شدت رو میز پرت کردم عصبی بودم

وبرای اولین بار یک استرس ترسی که تو وجودم بودنمیدونم چرا؟!من از این پرونده ها داشتم ولی یک دلشوره عجیبی دارم واسه این پرونده

یک قهوه گفتم برام بیارن که آروم تر شدم
نفس عمیقی کشیدم رفتم سمت پرونده روی صندلی نشستم بازش کردم

بعداز چند دقیقه مطالعه فهمیدم الان باکسی به اسم ایان رابرت روبه رویم

سنشو تغییر نمیده و۴۰سالشع چقدر پیرخیکی

هه چه زودم بهش لقب دادم

اسم هاشو تغییر میده برای هر معامله واینکه خودش سرقرار نمیره، اوف بابا باکلاس نکشی مارو

 v̑̈ȋ̈ȏ̈l̑̈ȇ̈n̑̈t̑̈ l̆̈ŏ̈v̆̈ĕ̈Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin