🌨 چپتر بیست و یکم 🌨

60 17 12
                                    

دقیقه ای میشد که رو به روی در باز شده ی کمد ایستاده بودم و لباس های رگال رو از دید میگذروندم .
انتخابِ لباسِ مناسبی برای رفتن به دانشگاه دودلم کرده بود .
کلافه دوباره با دست رگال هارو بهم زدم و باز هم نگاهم روی لباس آستین بلندی که از اول نگاهم دنبالش بود نشست.
بدون فکر بیشتری سریع از جالباسی بیرون کشیدمش و همراه با یک جین ساده ی مشکی روی تخت انداختمش ، به هر حال هوا سرد بود.
و شاید لحظه ای ذهنم سفر کرد به تمامِ هواهای سردی که زیر کاپشن هم تیشرت به تن میکردم .
با خودم که تعارف نداشتم . بدجوری اضطراب از رفتن به محیطِ دانشگاه داشتم .
هنوز هم جمعیت و نگاه های افراد باعث حالِ بدم‌ میشد . برخورد تندم، زبونِ تیزم چه فایده وقتی از درون قلبم بی پناه خودشو ترسان به سینم میکوبید ؟!
لباسهامو به تن کردم و مقابل آینه ی قدی ایستادم . آستین سمت چپ بلوزم طبقِ عادت دونگهه ی قدیم بالا زدم .
چشمم به آستینِ راستم پایین کشیده تا روی انگشتم که افتاد نگاهم رنگ ترحم گرفت .
میخوام بدونم تا حالا کسی به خودش به دیدِ ترحم نگاه کرده ؟!
با صدای چند بوق پشت سرهم از بیرون ، سریع گوشی و کوله ام رو از روی میز برداشتم و بیرون دویدم . حتما تاکسی ای که خبر کرده بودم مدتی بیرون در انتظار مونده که اینطوری کلافه بوق ماشینشو تو کوچه ی خالیِ اول صبح رها کرده بود .

با دیدن ورودی بزرگ دانشگاه دستمو روی دستگیره ماشین گذاشتم .

"ممنون آجوشی، همینجا نگه دارین"

پولو حساب کردم و پیاده شدم.
این بار نمیخواستم ببینم هنوز هم منو با دست نشون میدن یانه ، بدون اینکه سرمو پایین بندازم نگاهمو به جلوی پام دادم و با کمی سرعت بیشتر خودمو به دپارتمان رسوندم .
در کلاس باز بود و داخل شدم . برای پیدا کردن هنری و تمین به اجبار نگاهی به تمام صندلی ها انداختم .
با ندیدنشون نفس حبس کردم و خودمو به انتهای کلاس رسوندم .
با وارد شدن استاد نیم نگاهی بهش انداختم و گوشیمو روشن کردم و وارد چت گروهیمون شدم.

"امروز دانشگاه نرفتین؟"

Taemini: نه من خونم.

"هنریم اونجاس؟"

Taemini: نه خونشونه

"من تا یک ساعت دیگه میام اونجا."

"هنری لطفا...توام بیا"

با شنیدن کلمه تجاوز سرمو بالا آوردم و گیج حواسمو به کلاس دادم .
استاد میانسال عینکشو با انگشتش روی تیغه ی بینی اش درست کرد و از روی صندلی بلند شد.

_ منظورت چیه جنابِ سانگوون؟

+ منظورم اینِ من اگر بچه داشته باشم هیچ وقت اجازه نمیدم سر کلاس همچین معلمی بشینه .

_ مگه الان نپرسیدی کسی که بهش تجاوز شده حقِ اینو داره که معلم بشه یا نه ؟

+ اره همینو گفتم استادم .

❄vιnтer lØve❄ (Ver.Eunhae)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora