11

430 108 79
                                    


لویی وقتی وارد مدرسه شد سریع خودش رو به کلاس رسوند تا بره پیش دوستاش.

اش و نایل هنوز نرسیده بودن.پیتر و برایان داشتن باهم صحبت میکردن و لویی وقتی نزدیک شد متوجه شد اونا دارن راجع به خرجیه این ماهشون صحبت میکنن.خب اونا خودشون باید حواسشون رو به پولشون میدادن.

بعد از سلام کردن و بغل کردن دوستاش سمت صندلیش رفت و وقتی دن رو تنها دید و نخل لاسویی کنارش نبود ابرویی بالا انداخت.همیشه هری زودتر از لویی به مدرسه میرسید.

رفت و روی صندلیش نشست و از همونجا برای دن که اون سمت کلاس بود دستی تکون داد.زین‌ و‌ لیام وارد کلاس شدن و بعد از گذاشتن وسایلشون سر میزاشون پیش لویی اومدن و روی صندلی و میز کنارش نشستن.

زین سرش رو روی رون پای لیامی که روی میز نشسنه بود و قدش بلند تر به نظر میرسید گذاشت و به لویی نگاهی کرد.

زین:لوییه حسوده ما چطوره؟

لیام که ماجرا رو میدونست و از مست بودن لویی وقتی اون حرفارو زده بود خبر داشت اروم مشتی به شونه زین زد.

لیام:ولش کن لویی،این زیادی چرت و‌ پرت میگه،بعضی وقتا تعجب میکنم چطور عاشقش شدم.

لویی که‌ کمی‌ گیج شده بود اروم خندید،چرا زین بهش میگه حسود و چرا هری هم بهش گفت حسود؟

تازه متوجه نایل و اشی شد که وارد کلاس شدن و داشتن باهم به یچیزی میخندیدن.

اون دختر و پسر سمت اونا اومدن و سرجاشون نشستن و شروع به احوالپرسی با دوستاشون کردن.

اش:وای گایز توی راه یه پسری جلوی یه دختری زانو زد که مثلا ازش خاستگاری کنه،بعد...

حرف اش بخاطر منفجر شدنش از خنده نصفه موند و همه چشماشون رو چرخوندن ولی از خنده اش هم لبخندی زدن.

نایل:یه ما..یه ماشین از جفتش رد شد و ..انچنان زد تو آب گل کنار جاده..واااااای خدا...کل آب گل ریخت رو دختر و پسره

لویی:هههههی اینکه خنده دار نیستتتتت

اش:نه نبود تا وقتی که پسره پاشد دختره رو بلند کنه،خودش افتاد.بعد دختره...دختره پاشد پسره رو بلند کنه،اونم باز افتاد و راننده پیاده شد بهشون کمک‌کنه،اونم افتاااااد

و دوباره این انفجار اش بود که کلاس رو برد روی هوا.ولی وقتی معلم وارد کلاس شد و درس مزخرف فیزیک رو شروع کرد،لویی فقط به این فکر میکرد که هری کجاست.

.
.
.

توی زنگ استراحت اول همه باهم همونجا کف کلاس نشسته بودن و حرف میزدن.اگر یه روز عادی بود کسی زیاد به نبود هری توجهی نمیکرد،ولی امروز هری نبود و گوشیش هم خاموش بود.که این از نظر لیام به این معنی بود که اون خوابه.

I'll always need ya [L.S][Z.M][A.H] "COMPLETED"Donde viven las historias. Descúbrelo ahora