• فکر کردی به همین راحتیه؟ •

10.6K 2K 781
                                    

قسمت هجدهم: "فکر کردی به همین راحتیه؟"
.
‌.
‌.
.

با رسیدن به ساختمونی که جونگکوک توش ساکن بود با ذوق و شوق بپر بپری کرد و زنگ واحد مورد نظر رو فشرد. وقتی که با موتور جونگکوک به رستورانی که دیشب رفته بودن برگشتن، تونست آدرس پسر رو به خاطر بسپره و این موضوع که اون محله‌ رو بخاطر خونه‌ی هوسوک به خوبی می‌شناخت بهش کمک شایانی کرد.

با باز نشدن درب ورودی متعجب شد و دوباره زنگ رو فشرد. این سری تونست وارد آپارتمان بشه و با لبخند سمت راه پله بره. با قدم های سریع پله ها رو طی کرد تا بالاخره به طبقه‌ی سوم رسید و روبه‌روی واحد جونگکوک ایستاد. دوباره زنگ زد و ثانیه‌ای بعد چشم و ابروی جونگکوک در دیدرسش قرار گرفت.

قفل زنجیری در مانع می‌شد که درب ورودی خونه بیشتر از ده سانت باز بشه و همین تهیونگ رو متعجب کرد. با گیجی نگاهش رو به جونگکوک داد و قبل از اینکه بخواد حرفی بزنه صدای پسر توجهش رو جلب کرد.

- ممنونم بابت کیک. حالا میتونی بری.

تهیونگ بخاطر لحن جونگکوک خنده‌ای کرد و ابروهاش رو بالا انداخت.

- چی؟

جونگکوک با کلافگی چشم هاش رو چرخوند و دستش رو جلو برد تا کیسه‌ای که توش بسته های اوریو بود رو بگیره ولی تهیونگ عقب کشید.

- فکر کردی به همین راحتیه؟

صدای نسبتاً بلند جونگکوک تونست تهیونگ رو کمی بترسونه و پسر بزرگتر لحظه‌ای نگران همسایه های نقاش شد.

- چی به همین راحتیه؟!

تهیونگ هم متقابل صداش رو بالا برد و چشم هاش رو درشت کرد. جونگکوک میخواست در رو ببنده ولی نمیتونست بیخیال کیک بستنی شکلاتی‌ای بشه که الان توی دست های تهیونگ داشت آب می‌شد.

- تو تازه منو دیشب بوسیدی و فکر کردی الان دوست پسرت میشم؟ کور خوندی! به همین زودیا بابت اینکه یادت رفته بود منو بوسیدی نمی‌بخشمت.

تهیونگ نفسش رو کلافه بیرون داد و وزنش رو روی پای دیگرش انداخت.

- اومدم اینجا تا حرف بزنیم شاید بعدش دوست پسرم شدی. در ضمن، من واقعا بابت اینکه این بوسه‌ی تاریخی رو فراموش کردم ازت عذر میخوام.

سعی کرد تا جایی که در توانش هست مهربون به نظر بیاد و به روش نیاره که چقدر محتاج بوسیده شدنه و چقدر ضد حال خورده‌. جونگکوک نگاه عاقل اندر سفیهی به تهیونگ انداخت و قفل زنجیری در رو باز کرد. تهیونگ از در کمی فاصله گرفت تا بتونه جونگکوک رو راحت‌تر ببینه. دستش رو جلو برد و با نگاه پاپی طورش _تاتا مایک_ به کیک بستنی‌‌ اشاره کرد.

I'll Shout If I See Blonde | VKOOK | CompletedWhere stories live. Discover now