قسمت بیست و سوم: "برنامه"
.
.
.
.ده دقیقهی اولی که جونگکوک وارد خونه شده بود، مثل دو تا پسر خوب روی کاناپهی دو نفرهی خونهی تهیونگ نشسته بودن و چیزی نمیگفتن. در حقیقت تهیونگ با یادآوری نودی که امروز صبح به دستش رسیده بود و جونگکوک بخاطر اینکه نمیدونست چجوری بحث "برنامه" رو وسط بکشه، حرفی نمیزدن.
ولی وقتی تهیونگ میخواست بلند بشه تا برای پذیرایی از جونگکوک چیزی رو بیاره، توسط پسر متوقف شد و ثانیهای بعد یه بانی خوردنی با نیشخند و چشم های خمار شده به شیطنت دعوتش میکردن.
و الان کسی که داشت دونه به دونهی لباس های جونگکوک رو به گوشه و کنار اتاق پرتاب میکرد، همون تهیونگی بود که تا یک ربع پیش نمیدونست هدف و قصد مهمان ناخواندهاش چیه. ولی الان مطمئن بود جونگکوک برای چی اینجاست.
دستی به کمر جونگکوک کشید و پهلو های پسر رو چنگ زد. بخاطر عضلهای بودن پسر خیلی نتونست روی اون قسمت مانُور بده ولی لب های نرم پسر جبرانش میکردن. جونگکوک بیوقفه لب های تهیونگ رو میبوسید و برای اینکه سنگینی تن مرد رو بیشتر حس کنه کمرش رو قوس داد.
دست تهیونگ زیر بدن جونگکوک خزید و محکم کمر پسر رو نگه داشت. به آرومی انگشتش رو روی کمری فیشنت پسر که بخاطر بالا رفتن بلوزش نمایان شده بود، کشید. دست دیگهاش رو پایین تر اورد و دکمهی شلوار جین جونگکوک رو باز کرد و انگشتش رو به آرومی روی آلت تحریک شدهی پسر کشید تا نالهاش رو در بیاره.
در همین حین بوسه هاش راهشون رو سمت گردن سفید و خوش تراش جونگکوک پیدا کردن. خال سیاه رنگی که روی گردن پسر بود رو مدام میبوسید و میمکید و از صدای جونگکوک که آزادانه توی گوشش اکو میشد لذت میبرد. طعم پوست جونگکوک به دلش مینشست و فقط ذرهای از عشقی که نسبت به پسر داشت برای اینکه کل بدن پسر رو کبود کنه کافی بود.
جونگکوک سعی داشت خیلی سر و صدا نکنه ولی تهیونگ خوب بلد بود با بدنش بازی و بیطاقتش کنه. بیاراده سر تهیونگ رو بیشتر به گردنش چسبوند و چشم هاش رو بست تا حرکت لبهای مرد رو حس کنه.
تهیونگ کمکم داشت دستش میومد جونگکوک چه چیز هایی دوست داره و چه چیز هایی رو نداره. از طرفی سعی داشت پسر رو بیشتر داغ کنه و مثل کسایی که فقط به سکس فکر میکنن نره سر اصل مطلب!
به همین خاطر به بوسیدن و نوازش بدن جونگکوک ادامه داد و در نهایت پس از گذشت دقایقی طولانی بلوز نسبتاً ضخیم پسر رو از تنش در اورد. با دیدن پیرسینگ هایی که سر نیپل های پسر قرار داشت، لب هاش رو لیسید و ثانیهای بعد خیسی لب هاش به روی نیپل جونگکوک منتقل شده بود.
تهیونگ میتونست بفهمه بدنی که زیرش قرار داره بخاطر بوسهای که روی سینهاش گذاشته بود، مور مور شده و نالهی جونگکوک مهری بود که به روی این سند زد. تهیونگ ترغیب شد بیشتر پیش بره و این سری به وسیلهی زبونش با پیرسینگ فلزی و سرد جونگکوک بازی کرد و پسر بخاطر لذت به نفس نفس افتاد.
YOU ARE READING
I'll Shout If I See Blonde | VKOOK | Completed
Fanfiction📱꒷「 اگر بلوند ببینم جیغ میکشم - 𝖨'𝗅𝗅 𝖲𝗁𝗈𝗎𝗍 𝖨𝖿 𝖨 𝖲𝖾𝖾 𝖡𝗅𝗈𝗇𝖽𝖾 」 💡꒷ ژانر ≡ فلاف • رمنس • کمدی • زندگیروزمره • اییو 📌دارای محدودیت سنی +۱۸ ☁️꒷ کاپل ها ≡ اصلی - ویکوک ، فرعی - نامجین / سپ 🐈꒷ نویسنده ≡ 𝘦𝘭𝘪𝘤𝘢𝘴𝘴𝘰 🗞꒷خلاصه...