صبح با حس نوازش موهاش از خواب بیدار شد ولی اینقد خسته بود که حتی نا نداشت چشماشو باز کنه
غرغری کرد و به زور یک چشمشو باز کرد و دید کوک داره با لبخند نگاش میکنه و موهاشو نوازش میکنه
کوک با لبخند گفکوک : صبح بخیر عزیزم
ته : صبح بخیر .... ساعت چنده ؟
کوک : ۹ و نیم
ته : مگه نباید بری شرکت !!
کوک : امروز تعطیله لاو
ته : اهااااا ....
تهیونگ همین که خواست بلند شه ، یه درد وحشتناکی تو کمرش پیچید ، کوک نگران نیم خیز شد و گف
کوک : عزیزم ... خوبی !؟
ته : خووووبم !!!... به خاطر اون کینگ سایز لعنتی تو ... کمرم داره نصف میشه ... اخخخخ خداااااکوک ریز ریز خندید و بلند شد
تهیونگ رو براید استایل بلند کرد و رفت سمت حمومکوک : باید تو آب گرم ، کمرتو ماساژ بدم
از دیشب تا حالا پریکام توت مونده ، به خاطر همینه کمرت درد گرفته .بعد از اینکه وان حموم از آب گرم پر شد
تهیونگ رو گذاشت توی وان و خودش هم پشتش نشست تا کمرشو ماساژ بده و تهیونگ هم سرشو گذاشت رو شونه کوکته : اوووووووووم !
کوک به همسر کیوتش خندید و گونه اشو بوسید
بعد از چند دقیقه ماساژ دادن ، ته خارج شدن چیزی رو از ورودیش حس کرد .ته : اههه ، چه حس عجیبی داره !!
دردش یه خورده کمتر شد !بعد از اینکه به تهیونگ کمک کرد و ماساژش داد
و یه حموم دو نفره ، اومدن بیرون
بعد از اینکه لباس پوشیدن و موهاشون رو خشک کردن ، حالا تهیونگ رو تخت دراز به دراز خوابیده بود بلکه درد کمرش کمتر شه
کوک با یه کیسه آب گرم اومد تو اتاق رفت کنار
تهیونگ و روی تخت کنارش نشستکوک : عزیزم ، کمرتو یه خورده بده بالا
تهیونگ همین کارو کرد و از حس خوب گرماش ، لبخندی زد و از خودش صدا در میاورد
کوک بهش لبخند زد و لبشو محکم بوسید
ته که شیطونیش گل کرده بود گفته : یکی دیگه ...
کوک دوباره بوسیدش ولی ایندفعه طولانی تر
تهیونگ هم همراهی کردبعد از یه بوسه داغ و خیس بالاخره لبهاشون با صدای پاپ مانندی جدا شد و تو چشمای هم نگاه کردند
کوک : تهیونگ ، داری دیونم میکنی !
ته با نیشخند گف : چطور ؟
کوک : نمیدونم چرا ولی هرروز دارم بیشتر عاشقت میشم
ته بلند خندید و گف : دیوونه!
کوک کنارش به پهلو خوابید دستشو زیر سرش ستون کرد گف
CZYTASZ
𝐈'𝐦 𝐬𝐨𝐫𝐫𝐲 ~《𝙺𝚘𝚘𝚔𝚟》🦋🌈 { Completed }
Losowe▪︎داستان زندگی روزمره تهیونگ و جونگکوکه که قراره با هم با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کنن و البته چی میشه اگه تهیونگ یه رازی توی گذشته اش داشته باشه که از گفتن اون به جونگکوک میترسه ، تا قضاوت نشه 🤷♀️ .... ▪︎ . . . . ▪︎ ژانر : گی🌈، روزمره🌬 ، ع...