کوک با عصبانیت دادی زد و گفت :
مگه نگفتم این هفته یه قرار با آقای جانگ بزارید ، میدونید این قرارداد چقدر برای من مهمه !!؟
بعد شما فقط میگی فراموش کردممممم ؟!!!!!منشی ترسید بود و با لکنت گفت : بب...بخشید آقای جئون و...واقعا عذرمیخوام ... بهشون زنگ میزنم برای ف...فردا هماهنگ میکنم ... واقعا ازتون معذرت میخوام .
کوک اخمی کرد و با عصبانیت گفت : فعلا از جلو چشمام گمشووو تا بیشتر از این عصبی نشدم و اخراجت نکردم !
منشی هول کرد و گفت : چچ...چشمم
رفت و بیرون و در و بست
چند لحظه بعد نامجون اومد اتاق کوکنامجون : جونگکوک ... چی شده چرا اینقد عصبی ای !؟؟ شرکت و گذاشتی رو سرت !!
کوک با حالت زاری سرشو گذاشت رو میز و گفت
کوک : هیوووووونگ ... این چند روزه تهیونگ یه جوری شده ...نامجون ابرو انداخت بالا و گفت : مگه چجوری شده ؟
کوک سرشو آورد بالا و گفت : جدیدا خیلی کم حرف میزنه و ناراحته ، غذا هم زیاد نمیخوره هرچی ازش میپرسم چی شده هیچی نمیگه میگه خوبم فقط کمی خسته ام ! حتی بعضی موقع تو خواب حرف میزنه و کابوس میبینه !
نامجون تعجب کرد و گفت : چی میگه ؟
کوک اخمی کرد و گفت : نمیدونم ... ولی همش میگه
" متاسفم " ... نمیدونم چش شده ... من خیلی نگرانشم .نامجون کمی فکر کرد و گفت : شاید یه چیزی اذیتش میکنه ، یا شاید ... شاید سر کار مشکلی براش پیش اومده !!! اصن از شوگا بپرس ، بپرس ببین جیمین چیزی از تهیونگ نمیدونه !؟ شاید جیمین بدونه چی شده ! به هرحال اونا با هم یه جا کار میکنن !
کوک کمی فکر کرد و با خودش گفت " شاید نامجون راست میگه ، شاید جیمین چیزی بدونه ! "
کوک تلفن رو برداشت و به اتاق شوگا زنگ زدکوک : هیونگ میشه یه لحظه بیای اتاقم ؟
شوگا : الان میام
.
.
.چند لحظه بعد شوگا وارد اتاق کوک شد و با حالت تعجبی گفت : چی شده چرا قیافتون اینجوری شده ؟!
شوگا روی مبل روبهروی مبل کوک و نامجون نشست .
کوک تکیه اشو از مبل گرفت و گفت : هیونگ ، میگم ... جدیدا ... جیمین هیونگ ، چیزی در مورد تهیونگ نمیگه !؟شوگه ابرویی انداخت بالا و گفت : مثلا ؟
کوک اخمی کرد و گفت : چمیدونم ، اینکه ... چرا این چند روز عصبی و ناراحته ؟ سر کار اتفاقی براش نیفتاده ؟
شوگا کمی فکر کرد و گفت : ا..اره جیمین میگفت ، جدیدا تهیونگ خیلی عصبی و حتی به زور جواب سلامشو میده ، حتی واسه ناهار هم پیششون نمیره ...
میگفت از صبح تو اتاقشه و بیرون نمیاد ... وقتی طرحاشو تموم میکنه به جیمین میده تا بده به یکی از همکاراش !
اسمش... اسمش گوبین ؟ دومین ؟ اهاااا بومین بود .
ESTÁS LEYENDO
𝐈'𝐦 𝐬𝐨𝐫𝐫𝐲 ~《𝙺𝚘𝚘𝚔𝚟》🦋🌈 { Completed }
De Todo▪︎داستان زندگی روزمره تهیونگ و جونگکوکه که قراره با هم با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کنن و البته چی میشه اگه تهیونگ یه رازی توی گذشته اش داشته باشه که از گفتن اون به جونگکوک میترسه ، تا قضاوت نشه 🤷♀️ .... ▪︎ . . . . ▪︎ ژانر : گی🌈، روزمره🌬 ، ع...