my little boy 2

4.8K 525 206
                                    

















کوک : تهیونگ هیونگ من و بوسید

جین ، نامجون : چییی ؟

تهیونگ سریع از پله ها پایین اومد و با شنیدن حرف کوک سریع خواست مخالفت کنه ، که با چیزی که یادش اومد تو دلش لبخند شیطانی ای زد و خطاب به جین و نامجون که یا تعجب بهش خیره شده بودن گفت : چرا این شکلی نگام می کنید ؟
نمی تونم دوست پسرم رو ببوسم ؟

جونگکوک برگشت سمت نامجون و جین و با صدای کمی بلند گفت : هیونگگ
تهیونگ هیونگ به من گفت دوست پسرش

جین و نامجون دوباره با بهت گفتن : چیی ؟

تهیونگ شونه ای بالا انداخت و گفت : فکر کنم شنیدید چی گفتم

جین سریع کوک رو تو بغلش کشید و سرش رو چسبوند به سینش و خطاب به رئیسش گفت : چطور می تونی این حرف هارو به جونگکوک بزنی ؟ کوکی پاک تر از این حرفاست لطفا این شوخی هارو نکن

و اینجا بود که تهیونگ با دیدن زبون دراز جونگکوک که خطاب به خودش بود ، به شیطان بودن جونگکوک در غالب فرشته ایمان آورد

ته : اون شونزده سالشه به هر حال با این چیزا باید کنار اومده باشه

جین سرش رو به نشونه منفی تکون داد و گفت : لطفا در این باره دیگه حرف نزنید
بریم ناهار

بقیه هم سری تکون دادن و سمت میز ناهار خوری رفتن








کوک خمیازه ای کشید و در ماشین تهیونگ که دنبالش اومده بود تا ببرتش مدرسه رو باز کرد

ته : صبح بخیر کوک

کوک : سلام کیم

کوک بعد از پنج دقیقه سکوت اخمی کرد و برگشت سمت تهیونگ و گفت : بهتره دیگه از اون حرف های مسخره جلوی هیونگ ها نزنی کیم

ته یکی از ابرو هاش رو داد بالا و گفت : کدوم حرف ؟

کوک دست به سینه برگشت سمت تهیونگ و گفت : نیمیتینم دیست پیسیرم ری بیبوسم ؟

ته : یاا کوک ، فکر نمی کنی این یک جور درخواست بود که دوست پسرت بشم؟

کوک با تعجب برگشت و خطاب به ته گفت : چرا فکر کردی من به پسر ها هم گراش دارم ؟ حتی اگر هم داشته باشم تو تایپم نیستی

ته اخم محوی کرد و گفت : میشه بدونم تایپ جنابعالی چیه ؟

کوک : جذاب باشه ، پولدار باشه ، مهربون باشه

ته خواست بگه که همه ی اینا ، ویژگی های خودشه که با حرف بعدی کوک پوکر به رو به روش خیره شد

کوک : و البته پیر نباشه

ته بعد چند ثانیه سکوت گفت : من فقط ده سال ازت بزرگ ترم کوک

vkook_one shotWhere stories live. Discover now