wait me 2

813 152 22
                                    





~ Third person pov ~




هم زمان که بین جمعیت با آهنگ رمانتیکی که دی جی مراسم براشون گذاشته بود می رقصیدن ، خطاب به پسرک زیر گوشش زمزمه کرد : از بوسمون خوشت اومد ؟

جونگکوک خنده ی آرومی به خاطر مور مور شدن بدنش به دلیل نزدیک بودن بیش از اندازه ی مرد به گوشش کرد و جواب داد : اولین بار بود یک پسر رو می بوسیدم
خوشحالم حداقل اون تو بودی
اولین بوسه ی هم جنس با بهترین دوستم

مرد کمر همسرش رو بین دستانش فشرد و با لبخند عصبی ای که نشون میداد پسر کوچیک تر به خوبی تونسته بود نورون های اعصابش رو تحریک کنه لب زد : من بهترین دوستت نیستم جونگکوک
من رو درست معرفی کن !

پسرک پوفی به خاطر حرف تکراری مرد کشید و با صدای آروم ادای پسر بزرگ تر رو در آورد و وقتی تهیونگ نیشگونی از پهلوش گرفت آخی گفت و با خنده فحشی زیر لب داد و به ادامه ی رقصش با فردی که همسرش شده بود رسید





با لبخند جذابی چند دکمه ی اول پیراهنش رو باز کرد و با صدای بمش زمزمه کرد : کجایی بیبی ؟

که وقتی پسرک رو همراه با تاپ و شلوارک ساده اش دید ، لبخندش در کسری از ثانیه پاک شد و متعجب به سفید برفیش خیره شد

جونگکوک لبخند بزرگی به مرد زد و با نشون دادن صفحه ی گوشیش گفت : لباست رو عوض کن
فیلم جدید اومده باهم ببینیم

مرد نفس عمیقی برای آروم کردن خودش کشید و زیر لب غرید : امشب شب عروسیمونِ جونگکوک !

پسر لباش رو جلو داد و انگار که به شدت توی ذوقش خورده بود زمزمه کرد : خیلی خسته ای ؟

تهیونگ لبخند رو اعصابی زد و توی یک حرکت
همسرش رو روی شونه اش انداخت و همون‌طور که به سمت اتاق خونه ای که آقای کیم براشون خریده بود می رفت جواب داد : برای نشون دادن اینکه من همسرتم نه دوستت ؟ نه عزیزم خسته نیستم

پسر کوچیک تر با چنگ زدن به لباس مرد برای نیوفتادنش داد زد : چه غلطی می کنی ته
من سنگینم میوفتیم الان بزارم پایین احمق

کیم پسرک رو روی تخت پرت کرد و هم زمان که روش خیمه می زد زمزمه وار جواب داد : برای من سنگین نیستی سفید برفی

پسر کوچیک تر پوفی کشید و با هل دادن مرد سعی کرد اون رو از خودش جدا کنه : باشه فهمیدم حالا پاشو

تهیونگ نیشخند جذابی به صورت کلافه ی سفید برفیش زد و با نزدیک کردن لب هاشون به همدیگه گفت : شب عروسیمونِ
چرا فکر کردی ولت می کنم

پسرک خنده ای کرد و خواست با شوخی قضیه رو جمع کنه که وقتی دست مرد روی کش شلوارکش نشست اخمی کرد و داد زد : یا یا چیکار می کنی
نکش پایین یا کیم تهیونگ نکش پایین شلوارکم رو

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 21 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

vkook_one shotWhere stories live. Discover now