کیم تهیونگ
۳۲ سالهجئون جونگکوک
۲۱ سالهفهمیدید تفاوت سنی دوست دارم یا نه ؟ 😔
~ Third person pov ~
روی صندلی جلوی در کلاس نشسته بود و منتظر دوست پسر دانشجوش بود
برای دانشجو هایی که بهش سلام می دادن سر تکون داد و برای بار چندم ساعتش رو چک کرد
بعد ده دقیقه با باز شدن در کلاس ، سرش رو بالا آورد و منتظر موند تا دوست پسرش از کلاس خارج بشه
آروم از کلاس خارج شد
زیر چشمی به اطراف نگاه کرد که با دیدن تهیونگ که اونم داره بهش نگاه می کنه ، سریع سرش رو برگردوند و جوری رفتار کرد که انگار اون رو نمیشناسهقدم هاش رو سریع برداشت تا هرچه سریع تر از تهیونگ دور بشه
با دیدن این حرکت کوک ، ابرویی بالا انداخت و آروم از سر جاش بلند شد و با آرامشی که همیشه داشت سمت جایی که پسر کوچک تر رفته بود ، رفت
با دیدن جونگکوک که با اکیپشون توی کلاس نشسته بودن و در مورد آزمونی که داشتن حرف می زدن ، آروم سمتشون رفت و بعد سرفه ای برای اینکه بقیه متوجه حضورش بشن گفت : می تونم چند دقیقه با آقای جئون خصوصی حرف بزنم ؟
همه به جز جونگکوک برای استادشون خم شدن و بعد از خداحافظی با دوستشون ، با هم سمت در کلاس رفتن
وقتی از رفتن بقیه مطمئن شد در کلاس رو بست و سمت پسر کوچک تر رفت
با شصتش آروم لپش رو نوازش کرد و گفت : امتحان چطور بود ؟