-Chapter 12-

10.2K 1.6K 359
                                    

بطری هفتم آبجوش رو که حالا خالی شده بود رو روی میز کوبید و گردنش رو به سمت جونگکوک که طرف دیگه‌اش چهارزانو نشسته بود و بهش زل زده بود، برگردوند.

- چرا؟

جونگکوک لب‌هاش رو داخل دهنش جمع کرد و بدون اینکه حرفی بزنه به تهیونگ خیره موند.

- چرا بهم خیانت کرد؟ چی براش کم گذاشتم؟ نه خب آخه چــــرا؟

حرف آخرش رو کش داد و جونگکوک در سکوت سرش رو به نشونه ندونستن تکون داد.
در حقیقت اون هم حال خوبی نداشت؛ اوایل تهیونگ رو توی نوشیدن همراهی کرده بود ولی به خاطر ظرفیت پایینش نسبتا زود مست شده بود.
بر خلاف تهیونگ که عادت مستیش پرحرفی کردن بود، جونگکوک به طرز عجیبی ساکت و آروم میشد.
تهیونگ چند ثانیه به جونگکوک زل زد و بعد یکدفعه خنده‌ی بلند و طولانی‌ای کرد و بین خنده هاش گفت:

- تازه...تازه...میگفت تو از من خوشت میاد! احمقانه نیست؟ اون زنیکه واقعاً یه دیوونه به تمام معنا بود!

بدون اینکه به جونگکوک فرصت واکنش نشون دادن بده، یکدفعه جدی شد و پرسید:

- شاید واقعاً از من خوشت میاد؟

جونگکوک در جواب سوالش فقط چند بار پشت هم پلک زد و واکنش دیگه‌ای نشون نداد. تهیونگ خودش رو به سمتش کشید و سرش رو چند سانتی متری صورت جونگکوک نگه داشت.

- شایدم من از تو خوشم میاد...؟

با لحن مرددی گفت و توی همون حالت موند.
نگاه جونگکوک ناخودآگاه به سمت لب‌های باریک و صورتی رنگ تهیونگ که با آب دهنش خیس شده بودن رفت و تونست تند شدن ضربان قلبش و گر گرفتن گونه‌هاش رو به وضوح حس کنه؛ تهیونگ قصد داشت چیکار کنه؟
نزدیک چهل ثانیه به همون صورت در سکوت گذشت که تهیونگ یکدفعه تک خنده‌ای کرد و خواست سرش رو عقب بکشه که به خاطر حرکت جونگکوک، توی همون حالت خشکش زد.
جونگکوک طی یک تصمیم ناگهانی که نود درصدش به خاطر الکلی بود که توی خونش جریان داشت، دست هاش رو پشت گردن تهیونگ قفل کرده بود و سرش رو دوباره جلو کشیده بود؛ اما اینبار ‌کمی جلوتر‌از قبل و حالا لب هاشون بدون حرکت روی لب‌های همدیگه قرار داشت.
تهیونگ شوکه، بدون اینکه پلک بزنه یا حتی نفس بکشه، به چشم‌های بسته‌ی جونگکوک خیره مونده بود.
جونگکوک بدون اینکه حتی به کاری که داشت میکرد فکر کنه، بدون مقدمه شروع کرد به حرکت دادن لب‌هاش و بوسه‌ی یک طرفه‌ای رو شروع کرد.
بر خلاف انتظارش بعد مدتی، تهیونگ با باز کردن دهنش همکاریش رو اعلام کرد و به زبون جونگکوک که وارد دهنش شده بود مک آرومی زد.
جونگکوک هیچ ایده‌ای نداشت که تو سر تهیونگ اون لحظه چی‌ گذشت که تصمیم گرفت بوسه‌شون رو دو طرفه کنه ولی هرچی که بود، اون فقط میخواست از فرصت استفاده کنه!

 جونگکوک هیچ ایده‌ای نداشت که تو سر تهیونگ اون لحظه چی‌ گذشت که تصمیم گرفت بوسه‌شون رو دو طرفه کنه ولی هرچی که بود، اون فقط میخواست از فرصت استفاده کنه!

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

—————چپتری کوتاه اما پر محتوی

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

—————
چپتری کوتاه اما پر محتوی.
*در خفا صحنه را ترک ‌می‌کند

-Friend Zone | Vkook-Where stories live. Discover now