دستمال نمدار را روی صورت تبدارش میکشد، دلش با دیدن رفیقی که اینطور داشت زیر لب ناله میکرد تکه تکه میشد.
با برداشتن دستمالی که به دو دقیقه نکشیده دمای بالایی به خود گرفته بود، آن را داخل تشت برنجی برمیگرداند و مشغول چلاندنش با آب می شود.
انگشتهایش روی پارچهی سفید مشت می شوند و لبش را محکم میگزد تا نلرزد.
- نمیخوای بلند بشی فرمانده؟
جوابی جز لرزیدنهای رفیق و برادرش از روی لرز و دمای بالای بدنش نمیگیرد. نمی دانست این بی قراریهای شدیدش از روی درد زخمهای تنش است...یا دوری!
دو روز بود، دو روز کذایی بود که جانگکوک پلک از هم باز نکرده بود.
گرگش انگار عقب کشیده بود که اینطور جانگکوک رو به مرگ را به حال خودش واداشته بود.
- باید زود چشمات رو باز کنی. میدونی چرا؟! چون می خوام ازت حساب پس بگیرم...که چرا بهم نگفتی برادر من، جفته توعه. چرا نگفتی که اونی که این همه دنبالش گشتی تهیونگه. جانگکوک...
با لبههای پارچهی نمدار دانههای عرق را از روی صورتش پاک میکند. داخل اقامتگاه خودش در قصر بودند، هر یک ساعت یکبار طبیب سلطنتی برای بررسی وضعیت اشراف زاده جئون به اینجا میآمد.
- بلند شو و بهم جواب بده، چرا مراقب جفتت نبودی؟ بلند شو و بگو چرا گذاشتی تهیونگ رو وقتی اونقدر بی پناه و بیهوش بود توی میدون جنگ برای سر بردین بیارن وسط دو تا سپاه. من...
بی قراری های جانگکوک که با حرف هایش شدت میگرفت با میدید اما ادامه میداد. تا شاید فرماندهی آلفا بالاخره چشم باز کند. سینهاش درد میکرد از این همه دردی که توی این دو روز کشیده بود.
- من میدونی از چی بیشتر از همه میترسم فرمانده جئون جانگکوک؟
باز هم جوابی جز ناله از آلفا نمیکرد. سوکجین دستش را عقب میکشد و زانوهایش را در آغوش میگیرد.
سرش را روی زانوهایش میگذارد و بالاخره لبهایش را از اسارت دندانهایش رها میکند و میگذارد صورتش خیس شود.
- از وقتی که بیدار شی، از اینکه بفهمی...جفتی که عاشقش بودی الان نیست. اینکه تهیونگ اسیره. می...میشه فعلا چشم باز نکنی؟ من...نمیتونم علاوه بر تهیونگ، شکستن تو رو هم ببینم. باور کن نمیتونم. من لعنتی فکر میکردم تهیونگ یه آلفای لوس و ضعیفه اما ته امگای تو بود! لونای آلفای تو...جانگکوک تو خیلی منتظرش بودی، خیلی دنبالش گشتی. من پا به پات شاهد بی قراریت برای پیدا کردن جفتت بودم. انگار...میدونستی که باید پیداش کنی و عاشق هم باشید اما حالا رو ببین! اون اسیره و تو زخمی اینجا بیهوشی.
YOU ARE READING
☁️NEPHOPHILE☁️
Werewolf⚡تمام شده⚡ ☁️𝑵𝒆𝒑𝒉𝒐𝒑𝒉𝒊𝒍𝒆(کسی که عاشق ابرهاست)☁️ گول اول فیک و نخورید، خطر حمله قبلی بر اثر انگستی زیاد❌اگه خودآزاری دارید و مثل من میخواید قلبتون بیاد تو دهنتون از درد بخونیدش‼️ ☁️خلاصه: چند وقتی میشه برای آموزش آلفای ولیعهد《تهیونگ》، فرماند...