☁️𝐑𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧☁️

1.7K 409 47
                                    


این پارتم نوشته شده برای کیوت ترین ریدر دنیا، نگین:)☁️🤍☁️

نگین برای پارت ۳۸ یه ادیت زده، خیلی خیلیی خیلییی ادیت قشنگیه و کاملا حس اون صحنه و بارون و میرسونه:) نتونستم کلیپ و توی واتپد اپ کنم پس خوشحال میشم بیاید توی دیلیم و ببینیدش:) چون خیلیی خیلیی براش ذوق دارممم:)

https://t.me/daily_yeganeh

و کاور فیکم یکی از بهترین ریدرای دنیا زده، مبینای کیوتتت:)

تک تکتون و میخوام گاز گاز کنم، همه‌ی ریدراموو

☁️🤍☁️🤍☁️🤍☁️🤍☁️🤍

یک ساعتی از جنگ کوتاه مدت اما پرقدرت وسط جنگ می‌گذشت. جین و یونگی الفا را داخل اقامتگاهی که قرار بود جایگاه جدیدش باشد کشانده بودند. قصر پادشاه.

روی تخت نشانده بودنش و با خبر کردن طبیب سلطنتی نگران زخم چشم مردی بودند که فقط به نقطه‌ای نامعلوم خیره شده بود.

حتی هیچ عکس العملی به درد یا سوزش زخمش موقع مداوا نشان نمی‌داد.

- آسیب چشمش جدیه؟

طبیب با پانسمان کردن مرهم روی چشم فرمانروای جوان با احترام عقب می‌کشد.

- خیر فرمانده، به زودی گرگ پادشاه زخمشون و ترمیم می‌کنن. نیازی به نگرانی نیست، آسیب جدی‌ای به چشمشون وارد نشده فقط...ممکنه جای زخم عمیقش روی صورت ایشون بمونه.

یونگی به جای سوکجین جلو می‌رود و مشغول باز کردن گره‌های زره‌ی جانگکوک می‌شود.

- می‌دونم براتون سخت بوده شاهزاده.

سوکجین با شنیدن صدای ژنرال با فشردن پلک‌هایش روی هم بغضش را می‌بلعد و سرش را پایین تر می‌گیرد.

- از بچگی محبتی ازش ندیده بودم.

یونگی طرف راست زره‌ را از دست خونی شده‌ی جانگکوک بیرون می‌کشد.

- می‌خواید منکر این بشید که پدرتون بوده؟

ممانعت کردن سخت می‌شود...بالاخره سد اشک سوکجین می‌شکند اما بی صدا.

- جناب جئون بیگناه کشته شد...پدرم دستور قتلش و داد. ژنرال...من، من یادمه که چطوری جانگکوک مرگ پدر و مادرش و به چشم دید! اما...

بلعیدن بغضش سخت تر می‌شود. یونگی حالا کاملا زره را از تن شاگردش درآورده.

- اما امروز من آلفایی و دیدم که... از ریخته شدن خون و گرفتن جونها نفرت داشت اما...اما جانگکوک کشت، بدون تردید... چطور، می‌تونستم جلوی به اب و آتیش زدنش و بگیرم؟ کسی که از برادرم به من نزدیک تره؟ کسی که داره از دوری برادر من نابود میشه؟... من، من هیچ خونی امروز نریختم. فقط عقب وایسادم، پشتوانه‌ی آلفا شدم و نظاره گر شدم که چطور انتقام مرگ پدر و مادرش و میگیره تا به پس گرفتن جفتش نزدیک تر بشه.

☁️NEPHOPHILE☁️Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz