کریس دکمه شلوارش رو باز کرد دیکش رو از روی باکسر نوازش کرد که صداش رو در آورد.
ییشینگ:آاااههه اوم نکن. چرا اذیتم میکنی؟
کریس: چه بی طاقت.باکسر خودش رو در آورد و شینگ بعد از دیدن کینگ سایزش ترسیده آب دهنش رو قورت داد.
کریس نیشخندی زد و باکسر شینگ رو از پاهای خوش تراشش بیرون کشید.
خم شد پاهاش رو باز کرد و با خم کردن سرش لبهاش رو روی وی لاین شینگ کشید.ییشینگ:اااهههه خیلی خوبه فاک بیشتر،بیشتر
کریس:چه بیبی بوی بی تربیتی به ددی دستور میدی؟هوم؟
ییشینگ:خب داری اذیت میکنی من خودتو میخوام اما تو لفتش میدی.
کریس:خیله خب خودت خواستی،
پس این دوتا انگشت ددیو خوب بلیس تا دردت نیاد،ودوتا از انگشتاش رو داخل دهن شینگ گذاشت.شینگ لیسی به انگشتاش زد حرکت زبون ولباش حسابی کریس رو داغ کرده بود.
کریس:بسه.
و انگشتاش رو بیرون کشید که صدای جالبی داد، اون واقعا اغواکننده و تحریک کننده بود.بالشتی وسط تخت گذاشت.
کریس:برگرد و با شکم روش دراز بکش.
ییشینگ:چرا؟
کریس:چون اونجوری بهتره.
ییشینگ:هوف باشه.
برگشت و دراز کشید.
کریس:نخواب باسنتو ب..
شینگ سریع باسنشو داد بالا و نفس کریس از دیدن اون دوتا گردی سفید و خوشگل تند شد.
کریس:لعنت بهت.
و با شصتش سوراخش رو مالید که با هر بار نفس نفس زدنش باز و بسته میشد، و بعد انگشت فاکش رو وارد کرد.
ییشینگ:آااای یواش درد داره.
کریس:شل کن کمتر میشه شل کن عزیزم،نفستو آزاد کن.
و شروع به حرکت انگشتش کرد که شینگ ملافه تخت رو بین انگشتاش فشار داد.کریس:اومممم چقد تنگه! انگشتم بزور حرکت میکنه.
و صدای ناله های کشیده شینگ بهش فهموند که کمکم داره لذت میبره انگشت دومش رو هم اضافه کرد و تندتر حرکت داد.ییشینگ:آااااههه آاااهه تن دتر کن ت ندتر آه هاه..
کریس:چی میگی؟! نمیفهمم. بلندتر بگو درست بگو.
ییشینگ:آاااهههه م میگم..تندتر... ااهی هاه...
کریس:درست بگو جملتو.
ییشینگ:آه ددی تندتر هاه آاااههه تندتر وبیشتر بکن.
و بعد از آخرین حرفش جیغی زد که کریس فهمید پروستاتش رو پیدا کرده کف دست آزادش رو رو روی کمرش گذاشت و انگشتاش رو تندتر حرکت داد، تا اینکه شینگ بعد از جیغی کامش رو ریخت.
هردو نفس نفس میزدند.
کریس با دیدن تیله های عرق روی بدن شینگ چشمهاش برقی زد.
کریس: چطور بود ؟خوشت اومد هوم؟!
ییشینگ: خ خیلی خوب ب بود هههه هههه
کریس: خب الان نوبت ددیه،
و بلافاصله دیکش رو روی سوراخش فشار داد کمیش رو وارد کرد.ییشینگ: آی آاااای درد میکنه درش بیار کریس هق...آی...هق درد میکنه.
کریس: شل کن بیبی شل
و دوباره فشاری داد که تا ته وارد کرد و لذتش با جیغ ییشینگ پر کشید.
ییشینگ: آخ آاااااایییی درش بیار توروخدا... هق ...میسوزه... اوف اوففف
کریس: شل کن کمتر میشه لعنتی شل کن دیکم درد گرفت.
و کمی ثابت موند تا دردش از بین بره، و یواش شروع به تکون دادن خودش کرد.
خم شد و با گرفتن فکش سرش رو برگردوند و لباش رو مک میزد.صدای ناله هاش توی بوسشون خفه میشد،کریس که دید شینگ آروم تر شده سریع تر حرکت کرد از لبهاش جدا شد و ناله بمی کرد.
کریس: آهه این خیلی خوبع فاک
دیکمو میکشه تو خودش.ییشینگ: آهههه ددی اوم تو خیلی گنده ای.
کریس: ددیا همه گندن بیبی.. فاک..آهه
ییشینگ: آخ ددی اونجا چیزه خوبه همونجا تندتر اهههه
کریس: اکی بیبی من.
یهو ضربه هاش رو قطع کرد وناله اعتراضش رو شنید.
کریس: هر جمله ای که میگم رو تکرار میکنی تا ادامه بدم فهمیدی؟
یک دیگه هیچ وقت بهت دروغ نمیگم و ازت چیزی مخفی نمیکنم.ییشینگ: هوف باشه دیگه دروغ نمیگم و چیزی مخفی نمیکنم زودباش دیگه لطفا.
دیکش رو درآورد و ضربه محکمی زد.
کریس:دو، دیگه به عشقت شک نمیکنم چون تو مال منی منم مال توام.
ییشینگ: آااهه دیگه هاهه به عشقت شک نمیکنم م من مال توام ت توام مال منی.
کریس: آفرین حالا جایزتو میدم.
و ضرباتش رو محکم و سریع ادامه داد که پریکام شینگ بیرون ریخت و خودش هم با ناله خشداری داخلش خالی شد.
کریس: عاشقتم جانگ ییشینگ نقاش معروف حراج کریستی لندن.
ییشینگ:منم عاشقتم ووییفان ددی جذاب من.
کریس برش گردوند و تو آغوشش کشید و بوسه ای به سرش زد نگاهی انداخت و فهمید که خوابیده.
کریس: کی باورش میشه تو همون گالری دار معروف توی چین ولندنی؟!
ولی حالا بدون هیچ گاردی تو آغوش منی درست مثل یه کیتن ملوس اروم بخوابی عشق من.بوسه ای به سرش زد و با دستمال کامش رو تمیز کرد و ملافه رو تا روی بازوهاش بالا کشید.
YOU ARE READING
بهم اعتماد کن
Fanfictionییشینگ ما یه گالری دار معروفه چی میشه بعد از برگشتن از مزایدش به چین اتفاقاتی براش بیفته که بیشتر عشق ییفان رو حس کنه کاپل:کریسلی،چانبک ژانر:درام اسمات هپی اند من تازه شروع کردم به نوشتن خوشحال میشم ایراداشو بهم بگین یا راهنماییم کنین