because i love you

2_﴿اتفاقات پیش بینی نشده﴾

بین : توقع هرچی داشتم جز این..

فیلی : راستش از اولی دیدمت یکم جذب بدنت شدم ولی خب خیلی رو مخ بودی

بین : چی؟

فیلی : نبودی!؟

لبخندی شیطانی میزنم بهش

فیلی : ولی بازم باید انجامش بدی..

از روش پا میشم و شلوارو باکسرمو درست میکنم و بعدشم شلوار و باکسر اونو میکشم بالا..تیشرتمو از روی زمین بر میدارمو میپوشم که بلند میشه و می ایسته ولی به خاطر دردش میخواد بیوفته اما نگهش میدارم

بین : احمق درد داری برای چی بلندمیشی

فیلی : قول بده بعدا هم انجامش بدی

بین : راجبش فکر میکنم

فیلی : نه همین الان جوابم و بده

شروع میکنه به دستو پا زدن تو بغلم...میدونم درد داره...هیچ وقت برای کسی دلم نسوخته ولی دلم براش می‌سوزه

بین : خیل خب باشه اینقد تکون نخور..

لبخندی میزنه و دوباره لبامو میبوسه...متقابلا لبخندی بهش میزنم...میشونمش اروم روی تخت و از توی کمدش یه تیشرت بر میدارم تنش میکنم..

بین : فک نکنم بتونی راه بیای..

فیلی : میتونم ..

بین : ادم اهنی ای چیزی هستی درد نداری؟

فیلی : بدتر از تورم تحمل کردم

خندم میگیره ازش نگاهی به ساعت میکنم..تقریبا یازده شبه و خاموشی اعلام کردن..فک کنم در حموم باز باشه...میشینم جلوش که بیاد روی کولم

فیلی : مطمئنی؟

بین : زود باش

میاد روی کولمو زیر پاهاشو میگیرم و دوتا حوله رو میدم دستش اروم از اتاق میام بیرون و سمت حموم میرم خوشبختانه در حموم بازه وارد رختکن میشم و میزارمش روی زمین و شروع میکنه به در اوردن لباساش و منم لباسامو در میارم...دوباره میاد روی کولمو سمت یکی ازون اتاقک های حموم میرم و میزارمش روی زمین اب گرمو باز میکنم و به خودم میچسبونمشو یکم کمرشو مالش میدم...دستاشو دورم حلقه میکنه و سرشو توی قفسه سینم گم میکنه...اولین باره بعد سکس دارم از یکی مراقبت میکنم...خودم از کارام تعجب کردم...شامپورو بر میداره و کف دستش میریزه و روی سرم میزنه و شروع میکنه به شستن سرم...چشامو میبندم و زیر اب میرم و سرمو بشوره...لباشو دوباره روی لبام میزاره و توی همون حالت موهامو میشوره....علاقه زیادی به بوسیدن داره؟بعد چند دقیقه دیگه ابو میبندم و حوله و دورش میگیرم و حوله خودمم دورم میگیرم..دوباره کولش میکنم و تا رختکن میبرم..

فیلی : من جدا خوبم...گفتم که شرایط بدتر از توهم وجود داشته.

پوسخندی میزنم