kookv Sweet Family [ Completed ]

part 16

جونگ هیون تو اتاقش بیدار بود و داشت بازی میکرد نامجون برای برداشتن آب از اتاق خارج شد که متوجه برق روشن اتاق پسرش شد

اروم در زد
جونگ هیون هندزفری و در آورد و گفت: بله؟
نامجون گفت: میتونم بیام تو؟

جونگ هیون گوشی و کنار گذاشت و گفت: آره

نامجون وارد اتاق پسرش شد جایی که خیلی تلاش کرده بودن برای یه نوجوون مناسب باشه
جونگ هیون گفت: نگران اتاق نباش دوسش دارم مخصوصا رنگ سفید و طوسیش و

نامجون کنارش رو تخت نشست و گفت:انگار جفتمون بیخواب شدیم امشب

جونگ هیون هومی کرد و گفت: مزخرفه دلم میخواست بخوابم اما خوابم نمیاد
نامجون به قفسه کتاب ها اشاره کرد و گفت: کتاب خوندن بعضی وقتا جواب میده

جونگ هیون اخم کرد و گفت: از کتاب خوشم نمیاد

نامجون به دستش تکیه داد و گفت: ورزش و دوست داری؟؟؟

جونگ هیون سرش ‌و تکون داد و گفت: نه خوشم نمیاد ای کاش میتونستم یه کار مفید بکنم

نامجون لبخندی زد و گفت: اگه میخوای بعدا پلیس بشی ورزشکار بودن کمکت می‌کنه مخصوصا چیزای رزمی

جونگ هیون: تو رزمی کاری؟

نامجون خندید و گفت:نه من یه پسر عاشق کتاب بودم که پلیس شدم و حقیقتا تو دردسر افتادم

جونگ هیون نگاه شیطونی کرد و گفت: نکنه برای زدن مخ جینی رفته بودی

صدای خنده هاشون بلند شد نامجون گفت: نه نه اصلا هم اینجوری نبود من خیلی پسر پاکی بودم

_ خیلیییییییییی اینقدر که باید اسمت و میذاشتن نامجون کرایست به جای جیزز کرایست

هر دو به جین نیمه خواب خندیدن بهشون نزدیک شد و گفت: از خواب بیدارم کردید حالا باید به منم بگید بحث راجب چیه

جونگ هیون: نامجون میگه من خیلی پاکم

جین کنار پسر نشست و گفت: نامجون دروغ میگه پسرم بهش دقت نکن

نامجون با تعجب گفت: یاااا من یه بارم تو عمرم جق نزدم

جین: چون یکی بوده که به فاکش بدی تو از جق زدن بدت میاد چون عاشق سکسی

بحث این دو نفر بیشتر باعث خنده جونگ هیون شد هیچوقت فکر نمی‌کرد بتونه این‌جوری با خانواده جدیدش ارتباط بگیره نمی‌تونست اونا رو بابا یا مامان یا هر چیزی از این قبیل صدا کنه اما بازم دوسشون داشت
اونا آدمای خوبی بودن

نامجون: تو از لوب موزی متنفر نیستی

جین: ازش بدم میاد چون ....

جونگ هیون جفتشون و بلند کرد و به سمت در هل داد و گفت: دیگه شب نشینی بسه برید خونه خودتون نمیخوام تختم کثیف شه و اینکه نگران نباشید من همیشه با هندزفری می‌خوابم و یه چیز دیگه