مینهو نگران سکوت های بی دلیل او بود.خب بهرحال سونگمین جز افرادی نبود که بتونه راحت احساساشو بروز بده. یادشه وقتی برای دومین بار سکس داشتن سونگمین برا چن روز مینهو رو ایگنور کرد.
آخرش وقتی اونو یه گوشه گیر آورد عین یه پاپی که چشماش از شدت هیجان می لرزید همه چی رو بهش گفت. همش بخاطر خجالت بود. سکس اول.... مینهو هیچ وقت ترجیح نمیداد راجبش فک کنه ولی دومین بار یکی از خاطره های شیرین عمرش بود.ولی حالا فرق میکرد. حس می کرد سکوت پیاپی سونگمین از خجالت یا اشتیاق نبود. مینهو بعد از اینکه از اداره بیرون اومد به یکی از سوپر مارکت ها سر زد.
خب شاید میتونس با یه شکلات یکم لبخند به روی سونگمین بیاره.
وقتی یکی یکی قفسه ها رو نگاه کرد توجهش به شکلات مورد علاقه سونگمین جلب شد.مینهو هیچ وقت نفهمید آن شکلات مورد علاقه سونگمین نبود. فقط فکر می کرد. پسرک از اون چیزی که مینهو میدید پیچیده تر بود.
فلش بک:
"مینهو، بیا بریم یکم هله هوله بخریم." مینهو خوب میدونس این جمله چی معنی داره. ینی امروز میخواستن حسابو گردنش بندازه. همشونو خوب می شناخت ولی براش اهمیت نداشت. آن همه پول که در حساب های بانکی مینهو خوابیده بود همش نتیجه یه انگشت بهم زدن باباش بود.
هیچ وقت آن پول به خودش تعلق نداشت.
پس اهمیت نمیداد برای کسایی که مثلا اسمشو دوست گذاشته بود خرج کنه.وقتی با بی حوصلگی در بین قفسه ها می چرخید یه فرد آشنایی رو دید کاملا میتونست از پشت اون فردو بشناسه. سونگمین بود. داشت یکی یکی شکلات ها رو تو قفسه میچید. بعد از چن لحظه سونگمین چن بار سرشو به اطراف چرخوند وقتی دید کسی حواسش نیس یکی از شکلات ها رو تو جیبش گذاشت. آن قفسه کاملا در نکته کور مغازه قرار داشت. چرا باید یکی برا کالا های ارزون اون قسمت دوربین میذاشت؟ احتمالا برا صاحب مغازه هم مهم نبود چن تا از شکلات های ارزونش غیب بشه.
"هاجون، تو برو کافی نت پیش بقیه. من میرسم بهت."
"چرا داری منو از سرت وا میکنی؟.... عا نکنه میخایی کاندوم بخری."
احتمالا برا سونگمین اهمیت نداشت یه همکلاسی کاندوم بخره. ولی مینهو حس می کرد اون لحظه امکان داشت پسر دیگر رو خفه کنه.
"فقط گمشو برو بیرون."
"باشه باشه. پس بخاطر همین نمی خواستی باهامون بیایی گیم بازی کنیم."
"گورتو کم کن وگرنه پول همه این خرتو پرتا رو حساب نمی کنم."
"حتی نمیشه باهات شوخی کرد. باشه دیگ میرم."
بعد از اینکه پسر دیگر بیرون رف. مینهو از جیبش کارتشو درآورد اولش کمی دو دل بود.
"سونگمین...."
YOU ARE READING
Blue Sky (2Min)
Fanfiction𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮: 2𝓜𝓲𝓷 𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: 𝓪𝓷𝓰𝓼𝓽, 𝓼𝓵𝓲𝓬𝓮 𝓸𝓯 𝓵𝓲𝓯𝓮, 𝓭𝓻𝓪𝓶𝓪, 𝓻𝓸𝓶𝓪𝓷𝓬𝓮 رز های آبی که برای سونگمین همچو رویایی شیرینی بود. رویایی که فقط باید دست نیافتنی میماند. 🔞دارای رده سنی و صحنه هایی که ممکنه آزار دهنده باشه.