Two

479 91 56
                                    


❗دارای محتوایی که ممکنه برا بعضیا آزار دهنده باشه.

سونگمین این چن روز خیلی کم حرف شده بود. مینهو خیلی خوب می دونست هر موقع فرد دیگر عذاب می کشید به سکوت پناه می برد.

کلافه بود. دستاشو در موهایش فرو برد. سونگمین بدون خداحافظی رفته بود فقط یک نوت کوتاهی که "شب برمیگردم" روی میز گذاشته بود.

مینهو همیشه از سکوت او متنفر بود. همیشه باعث میشد قلبش تیر بکشه آن سکوت خاطرات تلخی را برایش تداعی می کرد. او همیشه بخاطر آسیبی که به سونگمین زده بود افسوس می خورد.

~فلش بک:

برا مینهو عادت شده بود. هر روز موقع کلاس پسر دیگر رو تماشا می کرد. حس می کرد تمام او را برای خودش تصاحب کرده. فقط جرئت نداشت. اون خیلی چیزا داشت که مانع ریسک کردنش میشد.

هر بار که پسرک با اضطراب قبل امتحان پاهاشو تکون میداد مینهو برایش دعا می کرد.
برا مینهو نمره های خودش اهمیت نداشت بهرحال هیچ کس حق نداشت پسر سهامدار مدرسه رو با نمره کم تنبیه کنه.

"اون همون پسره سهامدار هس. هیچ کدوم از معلما حق نداره باهاش دربیوفته." مینهو حتی به خودش هم زحمت نداد به پچ پچ های همکلاسی هاش گوش بده. بجاش ترجیح میداد به منظره مورد علاقش خیره بشه.

نور خورشید داشت سونگمین را اذیت می کرد ولی نمی تونست پرده رو بکشه. بهرحال او هیچ حقی در اون کلاس نداشت. ممکن بود برای کوچیک ترین کار قلدری بشه.

همیشه اینجوری بود قوی ضعیف رو می خورد. ضعیف فقط برای خدمت کردن بوجود اومده بود.

سونگمین سعی کرد با دست نحیفش جلوی نور رو بگیره ولی خورشید داشت دستشو می سوزوند.
ولی ناگاه متوجه شد دیگر دستش اذیت نمی شد.
مینهو پرده رو کشید و بدون حرفی به جای خودش برگشت.

سونگمین بااینک میخواست تشکر کنه ولی بهرحال به احتمال زیاد مینهو این کارو بخاطر خودش کرده بود. وگرنه سونگمین در چشمان دیگری چه ارزشی داشت؟

نزدیک ترین فاصله آن دو فقط آن روز بود.

هیچ کدوم نمی تونست در کنار دیگری باشه.

چن روز بعد به طرز غیر قابل باوری سونگمین به کلاس نیومد.

"مینهو، بعد کلاس تو تکلیفای سونگمینو میبری."

"ولی آقای شین....."

"ولی نداریم. هیچ وقت تو کلاس به درس گوش نمیدی باید تنبیه بشی. اینم تنبیهت."

ادامه نداد. بهرحال مخالفتش هم ساختگی بود. تو اون کلاس بیشتر از همه مینهو نگران سونگمین بود. البته میشد گفت تنها کسی که نگرانش بود.

می خواست دلیل غیبتشو بفهمه. بعد کلاس آدرس خونه سونگمین رو از مدیر گرفت.

خونه سونگمین نسبتا کوچک با باغچه ای پر از علف هرز بود. خیلی قدیمی بنظر می رسید حتی در هم خراب بود. قسمتی از شایعه ها حقیقت داشت. سونگمین وضعیت مالی خوبی نداشت.

Blue Sky (2Min)Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin