پارت 9

289 107 17
                                    

به صفحه موبایلش نگاهی انداخت .

پیامکی از طرف سوهو داشت خیلی خونسرد بازش کرد و با لبخند پیام و خوند.

" کدوم صاحب کاری مثل تو اینقدر ماهه ؟؟ "

زیر لب قربون صدقه سوهو رفت و با خوشحالی کیفش و برداشت و بیرون از مدرسه رفت .

به اطرافش نگاهی کرد . " سوهو کجاست ؟؟ "

اونطرف تر از مدرسه کنار درخت ایستاده بود و به خیابون نگاه میکرد .

" هیونگ ؟؟ "

با سوهو خیلی راحت بود برای همین هیونگ صداش میکرد .

سوهو به پشت سرش نگاه کرد " یا بچه جون چرا اینقدر دیر کردی؟؟ "

بکهیون با تعجب به سوهو نگاه کرد.

" چرا گونه ات قرمز شده ؟؟ از دست کی عصبانی شدی ؟؟ "

سوهو زیرلب غرغری کرد و بعد با صدای بلند داد زد

" دانش اموزهای این مدرسه همشون بی ادبن ؟؟ با یه پسر بچه که خیلی پررو بود برخورد کردم . این روزا کسی به کسی احترام نمیذاره . به من میگه اجوشی ! من کجام شبیه اجوشی هاست ؟؟ "

بکهیون با دیدن قیافه عصبی سوهو که خیلی کیوت شده بود خنده اش گرفت و با صدای بلند خندید.

" یااا یاااا به چی میخندی ؟؟ "

_ هیونگ . تو پوستت خیلی سفیده الان واقعا شبیه سس گوجه فرنگی شدی .

" جدی میگی ؟؟ "

چهره نگران به خودش گرفت و با دوربین موبایلش به خودش نگاه کرد .

" واقعا شبیه سس شدم "

دو بار سیلی اروم به صورتش زد

" به خودت بیا .. یااا به خودت بیااا و دوباره سفید شو . "

بکهیون به زور جلوی خنده اش و گرفته بود و با لب های گاز گرفته اش به سوهو نگاه می کرد.

***

" صدای زنگ موبایل "

با جدیتی که داشت موبایل و برداشت .

" بگو "

_ قربان اون پسر توی کافه سمت گانگنام کار میکنه اسم کافه اش هم سوهو هست .

" باشه "

پوزخندی زد و تماس و قطع کرد .

" بچه ها بیاین امروز بریم کافه سمت گانگنام "

_ چخبره ؟؟

کای با تعجب پرسید و به سهون نگاه کرد .

_ تو که اصلا سمت گانگنام و قبول نداشتی یهو چیشد ؟؟ معجزه شده ؟؟

" به زودی متوجه میشین "

دوباره پوزخند مسخره ای زد و به صفحه موبایلش نگاه کرد .

Fiction : #F4  "boys over flowers"   Where stories live. Discover now