Fiction : #F4 "boys over flowers"

پارت 15 کمه🥺

#f4

‌_ میبینم که سکوت کردی؟! میدونم که خیلی زود قراره عاشق پارک چانیول بزرگ بشی منتظر اون روزم که جلوی همه انتقاممو ازت بگیرم
چانیول تو دلش با خودش حرف زد و دوباره نقشش و ادامه داد
_بکهیون لطفا یه چیزی بگو. من از انتظار بدم میاد

+ میتونی منتظرم نباشی

دوباره همون نگاه همون لحن سرد بکهیون، رئیس پارک بزرگ و عصبانی کرد
چان چشماش و بست و دستش و مشت کرد
_ ولی من میخام برای تو صبر کنم تو تنها کسی هستی که میخام تو زندگیم مال خودم باشه تو تنها کسی هستی که توجه پارک بزرگ و جلب کردی تو منو کنجکاو میکنی

بکهیون پوزخند معناداری زد و ادامه داد
+ تو هیچوقت نمیتونی منو داشته باشی من ازت متنفرم از رئیس پارک بزرگ متنفرم از خودت، قدت، موهات ،صدات از همه چیز که به تو مربوط میشه متنفرم از این که باید این مدرسه لعنتی و تحمل کنم متنفرم چون تو داخلش هستی از این که باهات درگیر شدم متنفرم از این که باهات حرف میزنم متنفرم از این که جزو گروه اف چهار هستی هم متنفرم تو پسری هستی که دلم میخاد دیگه هیچوقت نبینمت تو حالم و بهم میزنی

چانیول مات شده بود اینقدر بکهیون و عصبانی ندیده بود اون تازه فهمید نفرتی که بک نسبت بهش داره خیلی عمیقه

_من من من مگه چیکار کردم؟؟ اون چرا با همه خوبه از من فقط متنفره؟!

یک قدم به جلو رفت تا روبروی بکهیون بایسته ولی فقط با نگاه سرد اون پسر و قدم های بلندش که هر لحظه ازش دور میشد مواجه شد.

بک با خودش گفت :

+ چانیول تو برای من تنها آدم منفوری هستی که دلم میخاد فقط شکستش و ببینم، یه روز از من بابت تمام کارهات عذرخواهی میکنی منتظر زانو زدنت هستم رئیس پارک بزرگ

نیشخندی زد و با قدم های بلند از چانیول دور شد

***
نایلون  اشغال متوسطی که برای کافه بود و جلوی در مغازه گذاشت.
نگاهی به اطرافش کرد موتورش نبود.
اون همیشه جلوی مغازه پارک می‌کرد ولی این بار خبری از موتورش نبود.
سوهو نگران تا سر کوچه دوید و همه جا رو دنبال موتورش گشت ولی نتونست پیداش کنه.
_ دنبال موتورت میگردی اجوشی؟؟
با صدای کریس به پشت سرش نگاه کرد
سوییچ موتور و توی دستش دید و با اخم به سمتش رفت.
عصبانی بود اون به موتورش خیلی علاقه داشت...