Part 9

730 151 70
                                    

وقتی به خونه رسیدن حتی یه لحظه هم فکرشو نمیکرد هیونجین وسط راه خوابش ببره و اونو در حالی که تحریک شده تنها بزاره !
هوفی کشید و سعی کرد دستای هیونجین رو دور گردن خودش بندازه . هیونجین ناله ای کرد و پاهاشو دور کمر آلفاش حلقه کرد . پسر کوچیک تر بین خواب وبیداری
به سر میبرد و این حمل کردنش رو برای چانگبین آسون تر میکرد .وقتی هیونجین رو روی تختش گذاشت سعی کرد خودشو ازش جدا کنه اما نتونست چون دستای هیونجین محکم دور گردنش حلقه شده بود . با تعجب به چشمای خمار شده ی پسر زیرش نگاه کرد .

+ هیونجین ... بیداری ؟

+ اوهوم

چانگبین لبخندی زد و بوسه های ریزی روی گونه و لبای امگاش کاشت و بعد از اینکه لب زیرینش رو به دندون گرفت و کشید ، به چهره ی جمع شده از دردش نگاه
کرد و گفت : زبونتو دربیار !

(۱۸+)

زبونشو بیرون اورد و آلفا در کسری از ثانیه خم شد و شروع کرد به مک زدن زبون صورتیش که طعم آناناس میداد.
هومی کرد و زبونشو داخل دهن پسر کوچیک تر کرد تا بیشتر طعم دهنشو بچشه .
وقتی متوجه شد هیونجین برای تنفس به تقلا افتاده ازش جدا شد . پیشونیش رو به پیشونی فرشته اش چسبوند و هردو درحالی که نفس نفس میزدن به چشمای هم خیره شدن .

+ هیونجین ...

+ جانم ؟

+ وقتی باهات انجامش میدم سنگینی منو رو خودت میندازی

+پس ... نمیخوای انجامش بدیم ؟

چانگبین به آرومی از پهلو های هیونجین گرفت و درحالی که دراز میکشید ، اونو روی خودش اورد .
هیونجین ناله ای کرد و شروع به تکون دادن باسنش روی عضو پسر بزرگ تر کرد .
ناله ی بمی از بین لبای چانگبین خارج شد و قبل از اینکه فشاری به پهلوی های هیونجین وارد کنه دستاشو به ملافه انتقال داد و مشت کرد !

هیونجین خم شد و گردنشو در معرض دید آلفا که با حالت تشنه ای نگاش میکرد ، قرار داد و آلفا با بالا اوردن سرش شروع به مارک کردن گردن سفید امگاش کرد .
بدون اینکه حرکت باسنش رو روی عضو چانگبین متوقف کنه ، از گاز های ریز و درشتی که آلفا از گردنش میگرفت لذت میبرد و ناله های مقطع و بوی رایحه اش فضای اتاق رو در بر گرفته بود .
احساس درد توی گردنش باعث شد دوباره سرش رو روی بالشت برگردونه . دستشو زیر لباس هیونجین بود و اونو از تنش خارج کرد .
بعد لباس خودش رو از تنش خارج کرد و منتظر به هیونجین خیره شد . پسر کوچیک تر رو زانوهای سستش بلند شد و شلوار و لباس زیرش رو باهم پایین کشید . شلوار و لباس زیر چانگبین رو هم تا روی زانوش پایین اورد . دوباره شروع به مالیدن باسنش
روی عضو برهنه ی چانگبین کرد و گذاشت تا ناله ی پر لذت پسر بزرگ تر گوشاشو نوازش بده .

با گرفتن عضو چانگبین و تنظیم کردنش روی ورودیش اونو تا نصفه وارد کرد . هردو از لذت و درد چشماشونو روی هم فشار میدادن و بالاخره هیونجین تمام عضو آلفا رو وارد کرد .
خم شد و در حالی که زبونشو رو لبای چانگبین میکشید ، شروع به بالا و پایین شدن روی عضو آلفا کرد .
چانگبین دستشو روی نیپل برجسته پسر کوچیک تر کشید و با مالش دادنشون ناله ی پر از لذت پسر رو دراورد .
با برخورد سر عضو چانگبین به پروستاتش ناله ی جیغ مانندی کرد و سرعتشو بیشتر کرد . با احساس اینکه داره ارضا میشه عضلاتش رو منقبض کرد . نمیخواست انقدر زود به آرامش برسه !
تنگ شدن ورودی هیونجین دور عضوش باعث شد ناله ای سر بده و بی اراده از پهلوهاش بگیره .

🌸Little bloom 🌸Where stories live. Discover now