[ FLASH / THE NARRATOR ]
راوی :
چند هفته از پیدا کردن سوژه ی جدید برای یونجون میگذشت و یونجون هر روز بیشتر از روزهای قبل به خاطر سکوت و توجه نکردن اون بچه که ادعا داشت آلفاس وسوسه میشد براش قلدری کنه
این بین سوبین و بومگیو رابطه نزدیکی ایجاد شده بود در حدی که تمام روز بومگیو با برنامه های سوبین پر شده بود
با اینکه از لحاظ موقعیت خانوادگی و ثروت سوبین میتونست بومگیو رو هزاران بار بخره و بفروشه (فقط یه مثال برای درک ثروت خانواده چویی) ولی دوستیشون پایدار بود و سوبین تاحالا پولشو به رخ بومگیو نکشیده بود
حتی سوبین چندباری به خاطر قلدری کردن یونجون برای بومگیو با یونجون دعواش شده بود
[ YEONJUN ]
با تهیون و وویونگ(جونگ وویونگ - گروه ایتیز) و بنگچان (بنگ چان - گروه استری کیدز) بعد از مدرسه قرار گزاشتیم بریم یکم خوش گذرونی
اما حالا که کلاسا تموم شده هیچکدوم بیرون نیومدن
رفتم سمت دیوار و کوله امو دراوردم و زمین گزاشتم و سرمو تکیه دادم به دیوار و همینطور چشمامو بستم
با حس رایحه شیرینی چشمامو باز کردم
از اونجایی که فقط دوتا امگا توی این مدرسه بودن پس احتمال میدم که یکی از اونا باشه
بیخیال چشمامو دوباره بستم که گوشیم زنگ خورد
بنگچان بود
بنگچان : هی یونجون کجایی تو
- پشت مدرسه
بنگچان : برای یکی از دوستای تهیون مشکل پیش اومده منو تهیون میریم اونجا ولی تا چند دقیقه دیگه وویونگ میاد
- باشه
با چکیدن یه قطره اب از آسمون چشمامو باز کردم
فاک از این بهتر نمیشد
الان چه وقت بارونهبا کوبیده شدن دستی روی شونم به عقب نگاه کردم که درست حدس زده بودم
وویونگ بودوویونگ : خیلی منتظر موندی؟
- عاه بیخیال فقط بیا بریم
وویونگ : کجا میخوایم بریم؟
خواستم بگم هیچ جا که سوبین و اون بچه آلفارو دیدم که با یه چتر بالای سرشون از مدرسه خارج شدن
- یکم خوش گذرونی چطوره؟
وویونگ منظورمو فهمید و خندید
وویونگ : پسر دوباره بومگیو؟
- اره
و با وویونگ پشت سر سوبین و بومگیو راه افتادیم
وویونگ : یونجون
