EP 1

1.1K 135 34
                                    

[ BOMGYU ]

امسال خیلی بهتر از سالهای دیگه بود
شایدم من اینطور حس میکردم !

با صدای موتور دقیقا از پشت سرم خواستم برگردم که دقیقا از جلوی صورتم رد شد و تنها چیزی که دیدم کلاه کاسکت مشکی و آبی رنگ بود
تا به خودم اومدم دیدم رو به روم پارک کرد و کلاه کاسکتشو دوارو

یه پسر فوق العاده جذاب و هات بود

اومد طرفم

یونجون : هی تو

با تعجب بهش نگاهی انداختم ؛ امکان نداره با من کار داشته باشه پس فقط راهمو رفتم و از پله های مدرسه بالا رفتم

لازمه یه سری توضیحات بدم!
من چویی بومگیو یه امگای 18 ساله هستم با رایحه ی توت فرنگی
اما درحال حاضر توی مدرسه الفاسیس دارم درس میخونم ... دبیرستان خصوصی الفاسیس یکی از برترین و پر امکانات ترین دبیرستانهای الفا توی کشور کره جنوبیه ، طوری که توی مصاحبه ایی بین المللی ازش اسم بردن
این دبیرستان همونطور که از اسمش معلومه فقط برای دختر و پسرای الفاست و هیچ امگا و بتایی حق درس خوندن توی اینجارو نداره
مگه اینکه جزو سهامدارای دبیرستان باشه
قضیه سهام چیه؟ ... خب منم دقیق نمیدونم ولی کای می‌گفت مدیر چند شرکت بزرگ سهام هاشونو باهم ادغام زدن و چون پولدار بودن و دوست داشتن بچهاشون باهم آشنا بشن ، شریکی یه دبیرستان و ساختن که فقط برای خودشون و بچه های الفا باشه
یعنی امگاها اگه جزو خانواده سهامدارای مشهور و پولدار باشه میتونه اینجا تحصیل کنه
بتا ها در صورتی که نسبت داشته باشن و درسشون فوق العاده باشه
و الفاها از هر قشری میتونن وارد این دبیرستان بشن
پس من خودمو به جای امگا ، الفا معرفی کردم
و البته از اونجایی که یه امگای خالصم رایحه ام نسبت به امگاهای معمولی شیرین تره پس مجبور شدم رایحه امو زیر اسپری ها و عطرهای فرمون الفا مخفی کنم

یونجون : با تو بودم

صداشو از پشت سرم شنیدم و برگشتم تا نگاهش کنم

یونجون : تو قکردی کیی؟

از اونجایی که بوی فرمون تلخش میخورد بهم یکم ترسیدم ولی من باید وانمود میکردم یه الفاهم پس تمام قدرتمو ریختم توی چشمام و به چشماش زل زدم

- یه الفا

اون پسر برای چند ثانیه با تعجب نگاهم کرد که پچ پچ ها بلند شد
نگاهم و به پسر روبه روم دادم که پوزخند صدا داری زد

به سمتم اومد که رفتم عقب
دستشو نوازش گونه روی فکم کشید

یونجون : اقای الفا خیلی داری بلبل زبونی میکنی

ترجیح دادم روز اول مدرسه رو دعوا نکنم پس هیچی نگفتم و فقط دستشو پس زدم و به راهم ادامه دادم

علاوه بر اون دو لقبی که بهش دادم عوضیم مثل اینکه باید اضافه کنم

چشمامو ریز کردم و بند کوله پشتیمو محکمتر گرفتم و به سمت کلاسم که از قبل مشخص شده بود رفتم‌

HIS BOY | YEONGYUحيث تعيش القصص. اكتشف الآن